مترادف و متضاد

مادری کردن

<hr> مترادف مادموازل : دوشیزه، دخترخانم

مترادف مادموازل : دوشیزه، دخترخانم

مادموازل

<hr> مترادف ماده : جرم، هیولی، اصل، مایه، ریشه، علت، سبب، انثی، لاج، لاس، ماچه، مادینه، مونث، حیوان بچه زا، بند، فصل، آب، پیله، دمل ، امر، موضوع <hr> متضاد ماده : ذکور <hr> برابر پارسی : مایه، بند

مترادف ماده : جرم، هیولی، اصل، مایه، ریشه، علت، سبب، انثی، لاج، لاس، ماچه، مادینه، مونث، حیوان بچه زا، بند، فصل، آب، پیله، دمل ، امر، موضوع متضاد ماده : ذکور برابر پارسی : مایه، بند

ماده

ماده ء ضد یخ

ماده ء عطری

ماده ابکی

ماده اشک اور

ماده اصلی

ماده اصلی جسم سلولی

ماده اصلی خرج فشنگ

ماده امولسیون کننده

ماده اکاله

ماده ای که باعث حساسیت میشود

ماده تاریخ

ماده تب اور

ماده تخمیر

ماده تخمیری بزاق

ماده ثابت کننده

ماده جامد

ماده جذب کننده

ماده خاکستری بافت عصبی

ماده خاکستری مغز میانی

ماده دافع بوی بد

ماده دافع یا نابود کننده قارچ

ماده رادیو اکتیو

ماده رنگی

ماده سبز گیاهی

ماده شاخی

ماده صاف و براق

ماده صمغی

ماده ضد افت

ماده ضد مگس

ماده ضدعفونی کننده تدخینی

ماده غاز

ماده غذایی

ماده قابل اشتعال

ماده قندی

ماده قندی میوه

ماده لزج

ماده مانند

ماده متشکله جسم جدید

ماده محرک غده جنسی

ماده مخطی

ماده مذاب

<hr> برابر پارسی : کانی

ماده معدنی

ماده معدنی بلوری و سفید

ماده مغذی

ماده مقوی از لحاظ غذایی

واژه های حرف "م" - مترادف و متضاد