صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ج" - فارسی به عربی
جا
جا افتاده
جا دادن
جا رختی
جا زد
جا زدن
جا گذاشتن
جا گذاشتن (چیزی)
جا گرفت
جا گرفتن
جاافتاده
جاانگشتی
جابجا سازی
جابجا شدگی
جابجا شونده
جابجا کردن
جابجاسازی
جابجاشدگی
جابجاکردن
جابر
جابرانه
جاتنگ کردن
جاخالی کردن
جادادن
جادار
جاده
جاده ای که از کف زمین بلندتر است
جاده ایکه از کف زمین بلندتراست
جاده باریک
جاده سنگ فرش
جاده شیری
جادو
جادو کردن
جادو گر
جادوگر
جادوگرانه
جادویی
جاذب
جاذبه
جاذبه زمین
جار
جار زدن
جار زدن و جنس فروختن
جار زننده
جار و جنجال
جار و جنجال راه انداختن
جار کشیدن
جارختی
بیشتر