( ~. زْ یا زِ دَ) (مص ل .) جنگ کردن .
رزم آزمودن
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
رزم آزمودن . [ رَ آ زْ / زِ دَ ](مص مرکب ) جنگ کردن . پیکار کردن . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به رزم آزموده و رزم آزما و رزم آزمای شود.
کلمات دیگر:
( ~. زْ یا زِ دَ) (مص ل .) جنگ کردن .
رزم آزمودن . [ رَ آ زْ / زِ دَ ](مص مرکب ) جنگ کردن . پیکار کردن . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به رزم آزموده و رزم آزما و رزم آزمای شود.