کلمه جو
صفحه اصلی

ژارناک

لغت نامه دهخدا

ژارناک . (اِخ ) کرسی بخش در ایالت شارنت از شهرستان کُنیاک بر ساحل راست رود شارنت ، دارای 3796 تن سکنه . آنجا مرکز عمده ٔ دستگاههای تقطیر عرق و کنیاک است . فیروزی کاتولیکها به قیادت دوک آنژو (هانری سوم ) بر پروتستانها بسال 1569 م . در این شهر بود.


ژارناک . (اِخ ) گی شابو، کنت دو. نام کاپیتن فرانسوی متوفی بعد از سنه ٔ 1572 م . وی همان است که شاتینیره را بسال 1547 در جنگ تن بتن بکشت . (از لاروس ).


ژارناک . (اِخ ) فیلیپ فردینان اگوست دو روهان شابو، کنت دو. نام سیاستمدار فرانسوی متولد در ایرلند بسال 1815 م . و متوفی در لندن بسال 1875 م . (از لاروس ).



کلمات دیگر: