کلمه جو
صفحه اصلی

صبر آوردن

فرهنگ معین

( ~ . وَ یا وُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) عطسه کردن .


لغت نامه دهخدا

صبر آوردن . [ ص َ وَ دَ ] (مص مرکب ) درنگ کردن . شکیبائی ورزیدن . تأمل کردن . شتاب نکردن :
هر که صبر آورد گردون بررود
هر که حلوا خورد واپس تر رود.

مولوی .




کلمات دیگر: