( ~ . بَ مَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) کنایه از: کساد شدن ، از رونق افتادن .
غبار برآمدن
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
غبار برآمدن . [ غ ُ ب َ م َ دَ ](مص مرکب ) مراد بی رونق شدن . (از فرهنگ سکندرنامه ، آنندراج ). || گرد انگیخته شدن :
در راه غمش دواسبه راندم
یک ذره غبار برنیامد.
در راه غمش دواسبه راندم
یک ذره غبار برنیامد.
خاقانی .
کلمات دیگر: