(تلفظ: mehr āzar) (مهر = مهربانی و محبت + آذر = آتش) ، آتشِ مهربانی و محبت ؛ (به مجاز) بسیار مهربان و با محبت ، پر عاطفه و احساس .
مهرآذر
فرهنگ اسم ها
لغت نامه دهخدا
مهرآذر. [ م ِ ذَ ] (اِخ ) پارسی . از موبدان پارس و از مردم اصطخر است به عهد نوشیروان . وی با هرمزدآفرید و چند موبد دیگر از پارس به فرمان نوشیروان بیامده است و با مزدک مباحثه کرده و به حجت دین او باطل گردانیده . (مجمل التواریخ و القصص ص 95) :
وز اصطخر مهرآذر پارسی
بیامد به درگاه با یار سی .
وز اصطخر مهرآذر پارسی
بیامد به درگاه با یار سی .
فردوسی .
کلمات دیگر: