کلمه جو
صفحه اصلی

ناآباد

مترادف و متضاد

خراب، مخروبه، نامجهز، ویران، ویرانه ≠ آبادان معمور


لغت نامه دهخدا

ناآباد. (ص مرکب ) ویران شده . خراب شده . (ناظم الاطباء). مقابل کلمه ٔ آباد. بایر. خراب . ویران . ویرانه : تخریب ، ناآباد کردن چیزی را. خَرِبَة؛ جای ویران و ناآباد. اَخْرَبَه ُ؛ ناآباد گردانید او را. (منتهی الارب ). و رجوع به آباد شود.



کلمات دیگر: