ناخوشمنش . [ خوَش ْ / خُش ْ م َ ن ِ ] (ص مرکب ) بدصفت . زشت صفت . زشت خوی . (ص مقلوب ). || منش ناخوش . شیوه ٔ ناپسند. خوی بد. صفت زشت :
که ما بازگشتیم از آن بدکنش
مگر شاه گردد ز ناخوش منش .
|| حال قی و تهوع . (ناظم الاطباء) . || تهوع دارنده و ناگوار. (ناظم الاطباء) .
که ما بازگشتیم از آن بدکنش
مگر شاه گردد ز ناخوش منش .
فردوسی .
|| حال قی و تهوع . (ناظم الاطباء) . || تهوع دارنده و ناگوار. (ناظم الاطباء) .