کلمه جو
صفحه اصلی

نبوه

لغت نامه دهخدا

نبوة. [ ن َب ْ وَ ] (ع مص ) بازماندن شمشیر از کار. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به نَبْوَت شود : سنان لسان و تیغ بیان و الشعراء یتبعهم الغاوون از هیبت جلال نبوّت در غمد کلال و نَبْوَت بماند. (مقدمه ٔ حافظ). || جفوة. (معجم متن اللغة) (اقرب الموارد). ج ، نبوات . || اقامت . (معجم متن اللغة). || برآمدن . بلندشدن . نباوت . (از منتهی الارب ). رجوع به نباوت شود.


نبوة. [ ن ُ ب ُوْ وَ ] (ع مص ) خبر دادن از غیب یا آینده به الهام خدائی . (از المنجد). || خبر دادن از خدا و آنچه بدو تعلق دارد. (از المنجد). پیغامبری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نبوءة. نبوت . رجوع به نبوّت شود.



کلمات دیگر: