کلمه جو
صفحه اصلی

نجف آباد

لغت نامه دهخدا

نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) از دهات بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول در 15 هزارگزی شرقی دزفول و 13 هزارگزی جنوب غربی جاده ٔ شوشتر به دزفول ، در دشت گرمسیری واقع است و 400 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ دز و محصولش غلات و برنج و کنجد است . ساکنان آن از طایفه ٔ عشایر بختیاری هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان تحت جلگه ٔ بخش فدیشه ٔشهرستان نیشابور. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان خنامان شهرستان رفسنجان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان با 20 نفر جمعیت . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) ده کوچکی است با 85 تن سکنه از دهستان برزاوند شهرستان اردستان در 45 هزارگزی جنوب اردستان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) ده کوچکی است در بخش شهداد شهرستان کرمان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) ده مخروبه ای است از بخش سمیرم بالا در شهرستان شهرضا. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) ده مرکزی دهستان نجف آباد شهرستان بیجار، در 52 هزارگزی شمال غربی بیجار بر سر راه بیجار - دیواندره به سنندج در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 450 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات و انگور و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و بافتن قالیچه و گلیم است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از بخش حومه ٔ شهرستان یزد، در 6 هزارگزی جنوب یزد و بر سر راه یزد به شهربابک در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 447 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات و شغل اهالی زراعت و نساجی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) شهر نجف آباد مرکز بخش نجف آباد و در مغرب اصفهان ، در مسیر راه شوسه ٔ اصفهان به فریدن واقع است .
تاریخچه ٔ شهر: بنابه عقیده ٔ علما در زمان سلاطین صفویه در حدود سال 1022 هَ . ق . از طرف شاه عباس مقداری جواهر و پول نقد برای مقبره ٔ حضرت علی اختصاص داده و تصمیم کرده شد که وجوه مزبور به نجف ارسال شود، در این موقع مرحوم شیخ بهائی از این قضیه ٔ آگاه شد و دریافت که خروج این ذخایر به خلاف مصالح ایران است و برای جلوگیری از ارسال وجوه ، تدبیری اندیشید، به حضور شاه عباس کبیر رسید و گفت : دیشب در خواب حضرت علی را زیارت کردم به من فرمودند که نجف اشرف را به جواهرات شما حاجتی نیست ، جواهرات را صرف ساختمان شهری در نزدیکی اصفهان بنام نجف آباد کنید». شاه را سخن شیخ بهائی مقبول افتاد و با نظارت شیخ بهائی شهر نجف آباد ساخته شد.
مشخصات جغرافیایی : شهر نجف آباد در طول 50 درجه و 51 دقیقه و 22 ثانیه ٔ شرقی از نصف النهار گرینویچ و عرض 32 درجه و 37 دقیقه و 50 ثانیه ٔ شمالی قرار دارد. ارتفاع این شهر از سطح دریا 1600 گز است و 16 گز از اصفهان مرتفعتر است . اختلاف ساعت آن با تهران یک دقیقه و 28 ثانیه است . مسافت این شهر تا اصفهان 26 هزار گز و تا خوانسار 120 هزار گز و تا دامنه یکصدهزار گز است .
موقعیت طبیعی : این شهر در جلگه ٔ سبز و خرم و مشجری واقع است . طول شهر 1700 گز و عرض آن 1100 گز است و در حدود 5000 خانه و 1500 باب دکان و مغازه دارد. هوایش در زمستان سرد و در تابستان معتدل است . آب مشروب و آب زراعتی شهر از آب چاههای عمیق و قنات آب کهریز و قنات آب شیرخونه و قنات محمودآباد تأمین میشود. ادارات دولتی و بیمارستانهای شهر در مسیر خیابانها واقع است . در شهر نجف آباد کارخانه ٔ ریسندگی و بافندگی نیز احداث شده است . جمعیت شهر در حدود 33000 نفر است . تفریح گاه مهم اهالی نجف آباد مزرعه ٔ بلمچه و بین النهرین است . از صادرات مخصوص آن انواع وسایل ورشوئی به خصوص قاشق و چنگال و کارد است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهنام عرب بخش ورامین ، در شهرستان تهران در 18 هزارگزی جنوب شرقی ورامین در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 187 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و صیفی و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ترک شهرستان ملایر، در 19 هزارگزی شمال شهر ملایر و 9 هزارگزی مشرق راه شوسه ٔ ملایر به همدان ، در منطقه ای کوهستانی و معتدل واقع است و 85 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت و قالی بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان توابع ارسنجان ، در بخش زرقان شهرستان شیراز در 89 هزارگزی مشرق زرقان و یک هزارگزی راه فرعی توابع ارسنجان به کربال در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 133 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات و چغندر و شغل اهالی زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جلگه افشار بخش اسدآباد شهرستان همدان ، در 20 هزارگزی جنوب غربی قصبه ٔ اسدآباد و 7 هزارگزی مغرب راه اسدآباد به کنگاور، در جلگه ٔ سردسیری واقع است و 242 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و لبنیات و توتون و محصولات صیفی و شغل اهالی زراعت و گله داری و جاجیم بافی است . نام دیگر این ده قلعه چقا است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان تهران ، در 6 هزارگزی مشرق قزوین در جلگه ٔ معتدل واقع است و 183 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و بنشن و پنبه و جالیز و شغل اهالی زراعت و جوراب بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ غربی شهرستان رفسنجان ، در 15 هزارگزی مغرب رفسنجان و 5 هزارگزی شمال جاده ٔ شوسه ٔ رفسنجان به یزد در جلگه ٔ سردسیری واقع است و 87 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات و پسته و پنبه و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ژاوه رود بخش کامیاران شهرستان سنندج ، در 22 هزارگزی شمال کامیاران و 3 هزارگزی مشرق جاده ٔ کرمانشاه به سنندج در دامنه ٔ سردسیری واقع است و 290 نفر سکنه دارد. آبش ازچشمه ، محصولش غلات و لبنیات و توتون و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سربند پائین بخش سربندشهرستان اراک ، در 36 هزارگزی جنوب غربی آستانه و 6 هزارگزی راه اراک به بروجرد در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 447 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات و بنشن و پنبه و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فاروج بخش حومه ٔ قوچان ، در 36 هزارگزی شمال غربی فاروج و یک هزارگزی جنوب جاده ٔ قوچان به شیروان در جلگه ٔ معتدلی واقع است و 664 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چشمه و محصولش غلات و بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فراهان بالا در بخش فرمهین شهرستان اراک ، در 12 هزارگزی جنوب شرقی فرمهین در منطقه ای کوهستانی و سردسیر واقع است و 651 تن سکنه دارد. محصولش غلات و بنشن و جالیز و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فشافویه ٔ بخش ری شهرستان تهران ، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 195 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و گلیم و جوال بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قیر بخش کارزین شهرستان فیروزآباد، در 6 هزارگزی مشرق قیر بر کنار راه قیر به جهرم و فیروزآباد در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 95 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔقره آغاج و محصولش غلات و برنج و خرما، شغل اهالی زراعت و باغداری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرمسیر شهرستان اردستان ، در 19 هزارگزی شمال شرقی اردستان و 7 هزارگزی جاده ٔ اردستان به شهرآب ، در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است . آبش از قنات و محصولش غلات و پنبه و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ییلاق بخش قروه ٔ شهرستان سنندج ، در 40 هزارگزی شمال غربی قروه و سه هزارگزی شمال غربی فرهادآباد، در دامنه ٔ سردسیری واقع است و 150 تن سکنه دارد. آبش از چشمه ، محصولش غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیچه بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) یکی از بخش های پنجگانه ٔ شهرستان اصفهان است . این بخش محدود است از شمال به بلوک جوشقان و شهرستان خوانسار، از جنوب به بخش فلاورجان و بخش آخوره ، از مشرق به دهستان برخوار در بخش حومه ٔ شهرستان اصفهان ، از مغرب به دهستان ورزق بخش حومه ٔ داران ازشهرستان فریدن . این بخش در جلگه ٔ معتدل هوائی در میان دو رشته ارتفاع شمالی و جنوبی به فاصله ٔ تقریبی 20 هزارگزی واقع است . در این بخش رشته جبالی وجود داردکه دو دره ٔ حاصل خیز به موازات هم بین آنها قرار گرفته است ، کوههای مذکور از شمال به جنوب عبارتند از:
الف - کوههای شمالی بخش شامل کوه سورمه و کوه چشمه سنجر و کوه لاسیمان و کوه صالح که بلندترین قله ٔ آنها 2934 گز ارتفاع دارد.
ب - رشته ارتفاعات وسطی بخش عبارت است از کوه مکه که بلندترین قله ٔ آن 1800 گز ارتفاع دارد.
ج - رشته ٔ سوم عبارت است از کوه پنجی و کوه داران و کوه فیله که بلندترین قلل آنها به ترتیب 2452 گز و 3117 گز است و معبر طبیعی تنگ برزگره در کوه پنجی واقع است .
رودخانه های مهم این بخش عبارتند از:
1- رودخانه ٔ کرون که از ارتفاعات نپله و داران و یک شعبه اش نیز از ارتفاعات کوه صالح و کوه مکه سرچشمه میگیرد و از وسط این بخش گذشته پس از مشروب ساختن دهستانهای کرون و دهق عربستان و حومه ، در شمال آبادی جوزدان به رودخانه ٔ زاینده رود ملحق میشود. محصول عمده ٔاین بخش غلات و حبوبات و صیفی و سیب زمینی و انواع میوه ها و چوب است . شغل عمده ٔ اهالی زراعت و گله داری و صنعت دستی ایشان بافتن قالی و پارچه است . معدن نمکی در این بخش در کوه سورمه نزدیک بلمچه وجود دارد. راه شوسه ٔ نجف آباد به دامنه تقریباً از انتهای شرقی بخش از وسط دهستان حومه ٔ کرون میگذرد و در محلی بنام دامنه این راه دو شعبه میشود، یک شعبه اش به خوانسار و شعبه ٔ دیگرش به ازنا که یکی از ایستگاههای راه آهن سرتاسری ایران است ، می پیوندد.
سازمان بخش : بخش نجف آباد از سه دهستان و 69 آبادی به شرح زیر تشکیل شده است : 1- دهستان حومه ٔ نجف آباد شامل 8 پارچه آبادی و 3214 تن جمعیت . 2- دهستان کرون با 48 آبادی و 62632 نفر جمعیت . 3- دهستان دهق عربستان با 13 آبادی و 17000 نفر جمعیت . بنابراین کل جمعیت بخش نجف آباد در حدود88820 نفر است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای هفتگانه ٔ شهرستان بیجار که در مغرب بیجار واقع، و محدود است از طرف شمال به دهستان قراتوره ٔ بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج ، از طرف شمال شرقی به دهستان سیلتان ، از مشرق به دهستان پیرتاج و خسروآباد، از جنوب غربی به دهستان حسین آباد. هوای این دهستان سردسیر است ، آبش از چشمه ها، محصولش غلات دیمی و لبنیات است . در قسمت جنوب غربی دهستان ارتفاعات زیرآباد قرار دارد، شیب اراضی دهستان از جنوب به شمال و به طرف رودخانه ٔ قزل اوزان است . زمین آن شن رسی و برای زراعت دیم بسیار مناسب است . رودخانه ٔ قزل اوزان در شمال دهستان از مغرب به طرف مشرق جریان دارد اما چون درگودی واقع است مورد استفاده نیست . رودخانه های کوچک و متعددی از ارتفاعات جنوبی به طرف قزل اوزان جاری است که تمام ایام سال دارای آب نیستند، اکثر قراء دهستان در طول دره های این رودخانه ها واقع شده و از چشمه هاو زه آب آنها مشروب میشود. شغل عمده ٔ اهالی زراعت و گله داری و صنعت دستی زنان بافتن قالیچه و جاجیم است .این دهستان از 55 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و درحدود 9000 تن سکنه دارد. مرکز آن آبادی نجف آباد است که بر کنار راه بیجار به سنندج واقع است . قراء مهم آن عبارتند از قره طور، حلوائی ، شیرکش ، الوندقلی ، عباس آباد و حصارسفید. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ )ده کوچکی است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین در 25 هزارگزی مغرب نائین . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ )دهی است از دهستان سعیدآباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان ، در 7 هزارگزی جنوب شرقی سعیدآباد بر سر راه بندرعباس به سیرجان در جلگه ٔ سردسیری واقع است و 500 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات و حبوبات و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


نجف آباد. [ ن َ ج َ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان ساوه ، در 12 هزارگزی شمال زرند در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 357 تن سکنه دارد. آبش از قنات و محصولش غلات و پنبه و چغندر و بادام و دیگر سردرختی ها و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


نجف آباد. [ ن َج َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان طغرالجرد بخش زرند شهرستان کرمان . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


نجف آباد. [ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان طارم پائین بخش سیردان شهرستان زنجان ، در 32 هزارگزی جنوب غربی سیردان و 24 هزارگزی مغرب جاده ٔ قزوین به رشت در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 241 تن سکنه دارد. آبش ازرودخانه ٔ فیله ورین ، محصولش غلات و بنشن و گردو و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).


نجف آباد. [ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماهیدشت بالا در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان در 34 هزارگزی جنوب شرقی کرمانشاه و 3500 گزی فیروزآباد در دشت سردسیری واقع است و 180 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ مرک ، محصولش غلات و حبوبات و چغندرقند و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر شهرستان کرمانشاهان ،در 12 هزارگزی جنوب غربی سنقر و 6 هزارگزی مغرب راه سنقر به کرمانشاه ، در دامنه ٔ سردسیری واقع است و 105 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ کوچک ، محصولش غلات وحبوبات و توتون و شغل اهالی زراعت و بافتن قالیچه وجاجیم و پلاس است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خرقان شرقی در بخش آوج شهرستان قزوین ، در 19 هزارگزی آوج در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 528 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ آوج محصولش میوه و سیب زمینی و شغل اهالی زراعت و قالی بافی و جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرمخان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد، در 30 هزارگزی شمال شرقی بجنورد در جلگه ٔ معتدل هوائی واقع است و 216 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه و چشمه و محصولش غلات و بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


نجف آباد. [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خرم رود شهرستان تویسرکان ، در 25 هزارگزی شمال غربی تویسرکان و 7 هزارگزی مغرب اشتران مرکز دهستان خرم رود در ناحیه ٔ کوهستانی سردسیری واقع است و 125 تن سکنه دارد. آبش از خرم رود و چشمه ، محصولش غلات و توتون و گردو و لبنیات ، شغل اهالی زراعت و گله داری و قالیبافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).



کلمات دیگر: