هفت آسمان . [ هََ س ْ / س ِ ] (اِ مرکب ) عبارت از فلک های قمر، عطارد، زهره ، شمس ، مریخ ، مشتری و زحل است . (یادداشت مؤلف ) :
جهان فیلسوف جهان داندم
رصدبند هفت آسمان داندم .
به پرگار هفت آسمان بلند
به فهرست هفت اختر ارجمند.
از پی لعلی که برآرد ز کان
رخنه کند بیضه ٔ هفت آسمان .
سایران در آستانهای دگر
غیر این هفت آسمان مشتهر.
گر ز هفت آسمان گزند آید
همه بر عضو دردمند آید.
شبی چنین درِ هفت آسمان به رحمت باز
ز خویشتن نفسی ای پسر به حق پرداز.
- در هفت آسمان یک ستاره نداشتن ؛ کنایت از تهی دست بودن و بیچارگی است . (از یادداشتهای مؤلف ).
جهان فیلسوف جهان داندم
رصدبند هفت آسمان داندم .
نظامی .
به پرگار هفت آسمان بلند
به فهرست هفت اختر ارجمند.
نظامی .
از پی لعلی که برآرد ز کان
رخنه کند بیضه ٔ هفت آسمان .
نظامی .
سایران در آستانهای دگر
غیر این هفت آسمان مشتهر.
مولوی .
گر ز هفت آسمان گزند آید
همه بر عضو دردمند آید.
سعدی .
شبی چنین درِ هفت آسمان به رحمت باز
ز خویشتن نفسی ای پسر به حق پرداز.
سعدی .
- در هفت آسمان یک ستاره نداشتن ؛ کنایت از تهی دست بودن و بیچارگی است . (از یادداشتهای مؤلف ).