مترادف متعصب : خشک، خشک اندیش، فناتیک، قشری، قشری مسلک، غیرتمند، غیرتی، مدافع
برابر پارسی : پی ورز، خشک سر، خشکمغز، ستیهنده، کوردل
bigot, bigoted, doctrinaire, dogmatic, dogmatist, fanatic, hidebound, intolerant, narrow, narrow-minded, opinionated, sectarian, self-opinionated, zealot, zealous
bigoted person, fanatic
bigoted, prejudiced, fanatical
ادم رياکار , ادم خرافاتي , متعصب , شخص متعصب , داراي احساسات شديد(مذهبي وغيره) , داراي روح پليد , ديوانه
شخص متعصب , داراي احساسات شديد(مذهبي وغيره) , داراي روح پليد , ديوانه
۱. خشک، خشکاندیش، فناتیک، قشری، قشریمسلک
۲. غیرتمند، غیرتی
۳. مدافع
خشک، خشکاندیش، فناتیک، قشری، قشریمسلک
غیرتمند، غیرتی
مدافع
ستیهنده، خشک سر