کلمه جو
صفحه اصلی

ماسی

فرهنگ فارسی

ونسان سیاستمدار کانادائی ( و. تورونتو ۱۸۸۷ - ف. ۱۹۶۷ م . ) . وی نخستین فرماندار کانادا از مردم کانادائی الاصل بود که در سال ۱۹۵۲ م . باین سمت رسید .
بی باک

لغت نامه دهخدا

ماسی ٔ. [ س ِءْ ] (ع ص ) بی باک . (منتهی الارب ) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آنکه در گفتار و کردار بی پروا باشد. (از اقرب الموارد).


ماسی . (از ع ، ص ) بی پروا و بی باک را گویند. (برهان ). مأخوذ از تازی . بی باک و بی پروا و بی ترس . (ناظم الاطباء).


ماسی. ( ع ص ) کسی که به اندرز احدی التفات نکند و نشنود آن را. ( آنندراج ). رجل ٌ ماس ؛ مردی که به پند و اندرز احدی التفات نکند و نشنود آن را. ( منتهی الارب ذیل مسی ) ( ناظم الاطباء ). مردی که به پند کسی توجه نکند. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به ماس شود.

ماسی. ( از ع ، ص ) بی پروا و بی باک را گویند. ( برهان ). مأخوذ از تازی . بی باک و بی پروا و بی ترس. ( ناظم الاطباء ).

ماسی ٔ. [ س ِءْ ] ( ع ص ) بی باک. ( منتهی الارب ) ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). آنکه در گفتار و کردار بی پروا باشد. ( از اقرب الموارد ).

ماسی . (ع ص ) کسی که به اندرز احدی التفات نکند و نشنود آن را. (آنندراج ). رجل ٌ ماس ؛ مردی که به پند و اندرز احدی التفات نکند و نشنود آن را. (منتهی الارب ذیل مسی ) (ناظم الاطباء). مردی که به پند کسی توجه نکند. (از اقرب الموارد). و رجوع به ماس شود.


دانشنامه عمومی

ماسی (به ایتالیایی: Masi) یک کومونه در ایتالیا است که در استان پادووا واقع شده است.
فهرست شهرهای ایتالیا
ماسی ۱۳٫۷ کیلومترمربع مساحت و ۱٬۸۱۰ نفر جمعیت دارد و ۱۱ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.

خورشت


گویش مازنی

/maasi/ هر آن چه که به چیز دیگر چسبیده شود - گونه ای گیاه که اندام های چسبناک دارد ۳بز پیشانی سفید

۱هر آن چه که به چیز دیگر چسبیده شود ۲گونه ای گیاه که اندام ...


پیشنهاد کاربران

در کردی به ماهی گویند.
در سانسکریت ماتسیا


کلمات دیگر: