کلمه جو
صفحه اصلی

گرج

فرهنگ فارسی

مجموعه اقوام ساکن گرجستان که بزبانهای خارثولی تکلم میکنند . نام گرج در نوشته های ایرانی بچندین صورت آمده . [ گرج ] در اصل [ وراچ ] بوده و در زبان ارمنی هنوز هم گرجستان را [ وراچستان ] مینامند : [ در هوا میکرد خود بالای برج ( اژدها ) که هزیمت میشد از وی روم و گرج . ] ( مثنوی . چا. علائ الدوله ۲۲٠ ) . ( گرجی ) یا ولایت گرج
۲ - ( صفت ) از قوم گرج .

لغت نامه دهخدا

گرج. [ گ ُ ] ( اِخ ) ولایت گرجستان «به روسی گروزی جیا» ، فارسی و ترکی گورجستان ، به زبان گرجی «ساخارثولو» و منسوب بدان را «گرجی » گویند: گرجستان بمعنی وسیع کلمه شامل ناحیه ماوراء قفقاز غربی و مرکزی است که مسکن اقوامی است که بزبانهای «خارثولی » تکلم میکنند از بحر اسود تا اندکی بیش از 100هزارگزی شمال تفلیس ، و بمعنی اخص تقریباً شامل حکومت تفلیس است. رجوع به دائرة المعارف اسلام ( ژئرژی ) شود. گرج به قوم ساکن گرجستان نیز اطلاق شده. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). نام ولایتی است که آن را گرجستان میگویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( غیاث ). و آن را ارمن نیز گویند. ( آنندراج ) :
در هوا میکرد خود بالای برج [ اژدها ]
که هزیمت میشد ازوی روم و گرج.
مولوی ( مثنوی چ علاءالدوله ص 220 ).

گویش مازنی

/gerj/ ریگ های درشت زرد رنگی که در یکی از لایه های زمین باشد

ریگ های درشت زرد رنگی که در یکی از لایه های زمین باشد


پیشنهاد کاربران

گُرج یک کلمه باستانی است به معنی ( ( سرحال ) ) به این دلیل که گُرج مخفف سه کلمه ( ( گُل روی جوان ) ) است ومنظور فردی است که ( ( نشاط وشادابی چهره او علامت سلامتی جسم وتن اوست واین زیبایی سلامتی ربطی به داشتن چهره موزون فوق العاده زیبا یا حوریایی ندارد ) ) علاوه براین طبق اسناد تاریخی گُرجی بودن خوش چهره بودن راهم شامل می شود وقوم ۷ لنگ بختیاری هم دراحوالپرسی ها به هم می گویندگُرجی؟ یعنی سرحالی ، سالمی؟ بنابراین گُرج یعنی چهره جوان وشاداب وبزرگ وباطراوت ودریک کلمه ( ( سرحال درنشاط وسلامتی ) )

گرجی ها خود را ازقوم پارتها می دانند ولی دورماندن ازفرهنگ ایران باعث شده کلمه پارت به کلمه پرثوه وسپس به کارت وسپس به کارتولی تغییر یابد اما استفاده ازکلمه خرتولی به جای کارتولی غلط است وسندآن درشبکه دوم سیما توسط آقای جعفری درطی یک سلسله برنامه چندسال پیش موشکافی شد فقط اینکه پشت نیسانها می نویسند خودتی یعنی انسان دارای همان صفتی است که به دیگران نسبت می دهد وکسی که ازخُمره می نوشد بوی خُمره وخُماران می دهد وهرکس دیگری را تمسخرکند طبق روایات نمیرد تا به همان صفت مورد تمسخر واقع گردد.

استفاده از واژه های گروز روسی ، گئورگ یونانی، وارچ ارمنی وگورج ترکی ولُری یک نامگذاری اختیاری برای مردم گرجستان است ولی مردم این سرزمین درتاریخ پونتوزاگرس نامیده شدند وبه زبان گرجستان یعنی مهاجران از زاگرس یا پراکنده شدگان از زاگرس که زمانی زاگرس پایتخت تمدن ایران اشکانیان بوده است وگرجی ها حتی ترتیب الفبای زبان پهلوی وپارت را هنوز هم دارند لذا نسل مردم گرجستان قدمت باستانی دارد ونام گرجستان ربطی به کشف قبر وگور باستانی ندارد

آنهایی که هزاربار تاریخ ایران را خوانده باشند وبه مرزپختگی تحلیل تاریخ رسیده باشند متوجه می شوند که گرجی ها زبان اشکانی ( پهلوی ) داشتند یعنی به زبان باستانی ( ( آرامی ) ) آشنا بودندو۵۰۰ سال در دوره اشکانیان برایران حکومت کردند ولی گستردگی اقوام وزبانها و دولتی بودن خط وزبان و عدم وجود یک زبان ملی قوی یا بین المللی باعث ایجاد مشکلات زیادی شد و عده زیادی ازآنهااز زاگرس وسیع قدیمی آن زمان به مناطق همجوار نظیر چین، افغانستان، گرجستان، کردستان عراق وترکیه کوچ کردندو تمام اسناد تاریخی آن زمان ایران را باخود بردند برای همین حکومت اشکانیان درتاریخ تشریح جامعی ندارد وگرجی ها همان قوم پارت ایرانند ولی چون ازاین ماجرا هزاران سال گذشته برای خود گرجی ها هم هضم این مساله سخت است وخود را مستقل از کل جهان می دانند ولی وقایع تاریخی وتسویه حسابهای سیاسی ایران وگرجستان در طول تاریخ مهرتاییدی براین ماجراست. ازطرفی ریشه زبان گرجی ریشه بدوی و رشد نیافته زبان فارسی کهن ایران است و بخاطر همجواری با اقوام مختلف کلمات گرجی بعنوان یک زبان غنی ومادر درتمام زبانهای مجاور راه یافته است ولی افراد کم اطلاع برعکس قضیه فکر می کنند بنابراین لفظ گرج یک تسمیه اختیاری بین اقوام است والا گرجی ها خود راقوم پارت وبا نام ( کارتولی ) معرفی می کنند وگرج وگرجستان نام عارضی وثانویست نه نام اصلی آنها

به جانب آذربایجان فرستاد و از آن قلاع ملاحده و روم و گرج و ارمن و لور و کرد همچنین. ( جامعالتواریخ رشیدی ) .


کلمات دیگر: