مترادف متفکر : اندیشمند، اندیشه ور، بافکر، فکور، فهیم، خردمند، خردورز، اندیشناک، سردرگریبان، غمین، غمگین، دل مشغول
برابر پارسی : اندیشمند، اندیشگر
thinking, thinker, thoughtful, thoughtfully
reflective, pensive
۱. اندیشمند، اندیشهور، بافکر، فکور
۲. فهیم، خردمند، خردورز
۳. اندیشناک
۴. سردرگریبان، غمین، غمگین، دلمشغول
اندیشمند، اندیشهور، بافکر، فکور
فهیم، خردمند، خردورز
اندیشناک
سردرگریبان، غمین، غمگین، دلمشغول
اندیشگر، اندیشمند