کلمه جو
صفحه اصلی

خودداری کردن


مترادف خودداری کردن : امتناع کردن، امتناع ورزیدن، استنکاف ورزیدن، تحاشی کردن، تمرد کردن، سرپیچی کردن، مضایقه کردن، ممانعت کردن، جلوگیری کردن، خویشتن داری کردن، بردباری کردن، شکیبایی کردن

فارسی به انگلیسی

to restrain oneself, to abstain


abstain, avoid, contain, declination, desist, help, keep, forbear , refrain, repress, shrink, spare, stay, suppress, withhold


abstain, avoid, contain, desist, refrain, repress, shrink, spare, stay, suppress, withhold, declination, help, keep, forbear, decline, to restrain oneself, to abstain

فارسی به عربی

احتو


احتو
( خودداری کردن (از ) ) امتنع

مترادف و متضاد

امتناع کردن، امتناع ورزیدن، استنکاف ورزیدن، تحاشی کردن


تمرد کردن، سرپیچی کردن


مضایقه کردن


ممانعت کردن، جلوگیری کردن


خویشتن‌داری کردن، بردباری کردن، شکیبایی کردن


abstain (فعل)
خودداری کردن، پرهیز کردن، امتناع کردن

eschew (فعل)
اجتناب کردن، خودداری کردن

forbear (فعل)
احتراز کردن، صرف نظر کردن، خودداری کردن، اجتناب کردن از، خودداری کردن از، امساک کردن، گذشت کردن، گذشتن از

withhold (فعل)
منع کردن، نگاه داشتن، خودداری کردن، دریغ داشتن، مضایقه داشتن

desist (فعل)
دست کشیدن، دست برداشتن از، باز ایستادن، خودداری کردن

refrain (فعل)
نگاه داشتن، خودداری کردن

۱. امتناع کردن، امتناع ورزیدن، استنکاف ورزیدن، تحاشی کردن
۲. تمرد کردن، سرپیچی کردن
۳. مضایقه کردن
۴. ممانعت کردن، جلوگیری کردن
۵. خویشتنداری کردن، بردباری کردن، شکیبایی کردن


فرهنگ فارسی

کف نفس کردن یا تحفظ

لغت نامه دهخدا

خودداری کردن. [ خوَدْ / خُدْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کف نفس کردن. || تحفظ. احتراس. حفظ کردن. || امساک کردن. || احتماء. || تعفف. ورع ورزیدن. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- خودداری کردن از ؛ شکیبیدن از. ( یادداشت بخط مؤلف ).

واژه نامه بختیاریکا

دست ور خو گِریدِن

جدول کلمات

ابا

پیشنهاد کاربران

امساک

نکول کردن

ابا کردن. . . .


کلمات دیگر: