مترادف خودنمایی : تظاهر، تنافس، جلوه گری، خودستایی، ظاهرسازی، عرض اندام، نمایش، وانمود، ظهور، بروز
خودنمایی
مترادف خودنمایی : تظاهر، تنافس، جلوه گری، خودستایی، ظاهرسازی، عرض اندام، نمایش، وانمود، ظهور، بروز
فارسی به انگلیسی
ostentation, gaudiness, frippery
brag, cockiness, exhibitionism, mannerism, ostentation, panache, pomp, pomposity, pretense, pretension, pretentiousness, show
فارسی به عربی
استعراض , مباهاة
شعلة ضوییة
شعلة ضوییة
استعراض , مباهاة
مترادف و متضاد
۱. تظاهر، تنافس، جلوهگری، خودستایی، ظاهرسازی، عرض اندام، نمایش، وانمود
۲. ظهور، بروز
ظهور، تظاهر، نمایش، خود فروشی، خود نمایی
نمایش، رژه، جلوه، تظاهرات، جولان، خود نمایی، سان، نمایش با شکوه، میدان رژه، عملیات دسته جمعی، اجتماع مردم
خود نمایی
خرت و پرت، خرده ریز، چیز کم بها، خرده ریزها، خود نمایی
ادم خودنما، خود نمایی
خود نمایی
خود نمایی
تظاهر، تنافس، جلوهگری، خودستایی، ظاهرسازی، عرض اندام، نمایش، وانمود
ظهور، بروز
فرهنگ فارسی
خود ستایی غرور .
لغت نامه دهخدا
خودنمایی. [ خوَدْ / خُدْ ن ُ / ن ِ / ن َ ] ( حامص مرکب ) تظاهر. ( یادداشت مؤلف ). خودستایی. تکبر. غرور. فخریه. ( ناظم الاطباء ) :
چو زورآوران خودنمایی مکن
بر افتاده زورآزمایی مکن.
خلاف عقل باشد خودنمایی.
خون چو گردد مشک ناچار است غمازی کند.
چو زورآوران خودنمایی مکن
بر افتاده زورآزمایی مکن.
سعدی.
چو میدانم قصور مایه خویش خلاف عقل باشد خودنمایی.
سعدی ( صاحبیه ).
خودنمایی لازم نودولتان افتاده است خون چو گردد مشک ناچار است غمازی کند.
صائب.
|| ریا. ( یادداشت مؤلف ).فرهنگ عمید
خودستایی، تکبر.
واژه نامه بختیاریکا
فیس
پیشنهاد کاربران
جلوه گری
یعنی هرچیزیکه داری نشان بدی
خودنمایی
خودنمایی
خود نمایی = خود نشان دادن
تکبر داشتن
معنی ریحانه گل بهشتی
به کسی می گویند که خود رابه همه نشان می دهد
یعنی کسی که زیبا است خودشو بیشتر جلوه بده
خودنمایی ( Flaring ) : [ اصطلاح آکواریم]به حالتی در ماهیان میگویند که آبششهای خود را باد و شبکه آبششی را باز کرده و همچنین باله های خود را کاملا باز کرده و منظره زیبایی به ماهیان میدهد که این عمل بخاطر رفتارهایی چون قلمروطلبی - انتخاب جفت و. . در میان ماهیانی مانند فایترها یا بتاها گاهی اسکارها و سیکلیدهای دهان آتشین زیاد دیده می شود.
داب . .
اثر شگفت انگیز
خود را جلو دیگران خوب نشان دادن
کلمات دیگر: