مترادف خودش : بشخصه، بنفسه، شخص
خودش
مترادف خودش : بشخصه، بنفسه، شخص
فارسی به انگلیسی
himself, oneself, own
فارسی به عربی
نفسه
( خودش ( ) ) نفسه
( خودش ( ) ) نفسه
نفسه
مترادف و متضاد
او، خودش، ان دختر یا زن
او، خودش، جانور نر
خود، خودش، خود او
خودش، خودش را، خود ان زن
خود، خودش
بشخصه، بنفسه، شخص
فرهنگ فارسی
خود او یا بعینه
لغت نامه دهخدا
خودش. [ خوَ / خ ُ دَ ] ( ضمیر ) خود او. || بعینه. کاملاً شبیه به او.
- امثال :
خودش است و دو گوشهایش ؛ کنایه از فقر و بی چیزی.
- امثال :
خودش است و دو گوشهایش ؛ کنایه از فقر و بی چیزی.
گویش اصفهانی
تکیه ای: xoš
طاری: xoš
طامه ای: xoye / xoe
طرقی: xoyeš
کشه ای: xoyeš
نطنزی: xoyeš
واژه نامه بختیاریکا
خُس
پیشنهاد کاربران
her برای او ( زن )
مثال:Her car is blueماشین او ابی است.
اما وقتی از ( own ) استفاده میکنیم تغییر جزئی در ترجمه به وجود میاید.
مثال Her own car is blue. ماشین او ابی است ( ماشین به نام اوست و او خودش مالک ماشین است و ان را خریداری کرده ) .
her برای او مونونث. myبرای من. ourبرای ما . theirبرای انها. hisبرای او مذکر . itsبرای ان حیوان یا شیئ.
ownبرای خودش ( مالک اصلی است و در هر صورت به ان تعلق دارد )
example:my own home.
مثال:Her car is blueماشین او ابی است.
اما وقتی از ( own ) استفاده میکنیم تغییر جزئی در ترجمه به وجود میاید.
مثال Her own car is blue. ماشین او ابی است ( ماشین به نام اوست و او خودش مالک ماشین است و ان را خریداری کرده ) .
her برای او مونونث. myبرای من. ourبرای ما . theirبرای انها. hisبرای او مذکر . itsبرای ان حیوان یا شیئ.
ownبرای خودش ( مالک اصلی است و در هر صورت به ان تعلق دارد )
example:my own home.
"خودش" فصاحت ندارد. باید بجای این ضمیر انعکاسی عامیانه "او خود" بکار برده شود. مثال:" او خود این داستان را شرح داد. " و نه: " او خودش این داستان را شرح داد. " شما خود گفتید. " و نه: " شما خودتان گفتید. " من خود می دانم. " و نه: " خودم می دانم. "بنابراین بجای خودم، خودت، خودش، خودمان، خودتان، خودشان، باید: من خود، تو خود، او خود، ما خود، شما خود، ایشان ( آنان، آنها ) خود بکار برده شود. خود ضمیر مشترک است برای اشخاص ششگانه.
علی مهرسای
"خودش" فصاحت ندارد. باید بجای این ضمیر انعکاسی عامیانه "او خود" بکار برده شود. مثال:"او خود این داستان را شرح داد" و نه: "خودش این داستان را شرح داد. " "شما خود گفتید. " و نه: "خودتان گفتید. " "من خود می دانم. " و نه: "خودم می دانم. " بنابراین بجای خودم، خودت، خودش، خودمان، خودتان، خودشان، باید: من خود، تو خود، او خود، ما خود، شما خود، ایشان ( آنان، آنها ) خود بکار برده شود. خود ضمیر مشترک است برای اشخاص ششگانه.
"خودش" فصاحت ندارد. باید بجای این ضمیر انعکاسی عامیانه "او خود" بکار برده شود. مثال:"او خود این داستان را شرح داد" و نه: "خودش این داستان را شرح داد. " "شما خود گفتید. " و نه: "خودتان گفتید. " "من خود می دانم. " و نه: "خودم می دانم. " بنابراین بجای خودم، خودت، خودش، خودمان، خودتان، خودشان، باید: من خود، تو خود، او خود، ما خود، شما خود، ایشان ( آنان، آنها ) خود بکار برده شود. خود ضمیر مشترک است برای اشخاص ششگانه.
درود بر شما. خسته نباشید. بر توضیح "خودش" قدری اصلاح صورت گرفته. لطفاً توضیح پیشین را بخاطر اینکه با بی دقّتی نوشته شده بود، حذف فرمائید. و توضیح جدید را که به خدمتتان تقدیم شده است، درج فرمائید. ارادتمند مهرسای.
کلمات دیگر: