کلمه جو
صفحه اصلی

جیت

فرهنگ فارسی

بکلمه جوت جوت خواندن شتر را

لغت نامه دهخدا

جیت. [ ج َ ] ( ع مص ) بکلمه جوت جوت خواندن شتران را. ( منتهی الارب ).

جیة. [ جی ی َ ] ( ع ص ) بوگرفته و گندیده. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ): ماء جیة؛ آب ایستاده و پارگین و چاه بوگرفته و گنده. ( منتهی الارب ). و گاهی بتخفیف یاء استعمال شود. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ).

جیت . [ ج َ ] (ع مص ) بکلمه ٔ جوت جوت خواندن شتران را. (منتهی الارب ).


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی جِئْتَ: آمدی
معنی جِئْتَ بِـ: آوردی
معنی جِئْتَ شَیْئاً: کاری انجام دادی
ریشه کلمه:
جی ء (۲۷۸ بار)

گویش مازنی

یوغ – چوبی که بر گردن گاو برای شخم زدن گذارند


/jit/ یوغ – چوبی که بر گردن گاو برای شخم زدن گذارند

واژه نامه بختیاریکا

بالازده؛ برافراشته
عمود ( بر سطخ زمین )

پیشنهاد کاربران

در گویش زبان بختیاری واژه جیت ( Jit ) = به معنی پشت کردن به صورت خم شدن است.

در گویش مردم سامن و ملایر هم در همان معنی که در گویش بختیاری هست، به کار می رود. اما ریشه ی کلمه را نیافتم.

گِیت یا ریشۀ گِت ( جِت ) دهانه، دهنه، پرتاب، فوران، فواره، جت.

برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون رجوع به جملات قصار بزرگان، بازی های ذهنی و استفاده از کلمات مشابه بهره برد
جمله قصار:
جاء الحق و زهق الباطل
حق امد و باطل نابود گشت.
بازی های ذهنی و استفاده از کلمات مشابه:
جاءت الجت ، جئت مثل الجت
هواپیمای جت آمد تو ( من ) هم مثل جت آمدی ( آمدم )



کلمات دیگر: