روی، درباره، راجع به، بالای، سر، بر، به، بطرف، بنا بر، در روی، بعلت، برای، بر روی، در بر، بخرج، وصل
دربر
مترادف و متضاد
فرهنگ فارسی
دهی است جزئ دهستان رودبار بخش طرخوران شهرستان اراک واقع در ۲۴ هزار گزی شمال باختری طرخوران .
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
در بغل، در کنار، در سینه.
* دربر داشتن: (مصدر متعدی )
۱. در بغل داشتن.
۲. شامل بودن.
* دربر کشیدن: (مصدر متعدی ) در آغوش کشیدن.
* دربر گرفتن: (مصدر متعدی )
۱. شامل بودن.
۲. = * دربر کشیدن
* دربر داشتن: (مصدر متعدی )
۱. در بغل داشتن.
۲. شامل بودن.
* دربر کشیدن: (مصدر متعدی ) در آغوش کشیدن.
* دربر گرفتن: (مصدر متعدی )
۱. شامل بودن.
۲. = * دربر کشیدن
در بغل؛ در کنار؛ در سینه.
〈 دربر داشتن: (مصدر متعدی)
۱. در بغل داشتن.
۲. شامل بودن.
〈 دربر کشیدن: (مصدر متعدی) در آغوش کشیدن.
〈 دربر گرفتن: (مصدر متعدی)
۱. شامل بودن.
۲. = 〈 دربر کشیدن
دانشنامه عمومی
دربر ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
دربر (بم)
دربر (تفرش)
دربر (بم)
دربر (تفرش)
wiki: بخش مرکزی شهرستان بم در استان کرمان ایران است.روستای دربرازتوابع بخش مرکزی شهرستان بم در فاصله 30کیلومتری شهر بم و دردامنه کوه شیر واقع شده است از جنوب شرقی با روستای دریجان و از شمال غرب با روستای جزین همسایه است
این روستا در دهستان حومه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۳ نفر (۲۷خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان حومه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۳ نفر (۲۷خانوار) بوده است.
wiki: استان مرکزی ایران است.
این روستا در دهستان بازرجان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۳ نفر (۲۶خانوار) بوده است.
این روستا در دهستان بازرجان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۹۳ نفر (۲۶خانوار) بوده است.
wiki: دربر (تفرش)
گویش مازنی
/dar bor/ فرار کن
فرار کن
واژه نامه بختیاریکا
وا وَر
کلمات دیگر: