دل برداشتن و ترک کردن از کسی یا چیزی صرف نظر کردن .
چشم برداشتن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
چشم برداشتن. [ چ َ / چ ِ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) دل برداشتن و ترک کردن. ( ناظم الاطباء ). از کسی یا چیزی صرف نظر کردن.
- چشم برداشتن از چیزی ؛ کنایه از ترک نظاره کردن. ( آنندراج ) :
چشم برداشتن از روی عزیزان صعب است
ورنه بیرون شدن از ملک جهان این همه نیست.
- چشم برداشتن از چیزی ؛ کنایه از ترک نظاره کردن. ( آنندراج ) :
چشم برداشتن از روی عزیزان صعب است
ورنه بیرون شدن از ملک جهان این همه نیست.
خواجه یوسف ( از آنندراج ).
واژه نامه بختیاریکا
تی در پائیدِن؛ تی در بریدن ( تی در چیدن )
کلمات دیگر: