کلمه جو
صفحه اصلی

درو زن

فرهنگ فارسی

ذکر ماسح و سوادی که در آن مقادیر مساحت شده زمینها را ثبت کند
حصاد و دروگر درونده غله

لغت نامه دهخدا

دروزن. [ دَ؟ ] ( اِخ )ذکر ماسح و سوادی که در آن مقادیر مساحت شده زمینها را ثبت کند. ( مفاتیح ، در مواضعات ذکور و دفاتر ).

دروزن. [ دِ رَ / رُو زَ ] ( نف مرکب ) حصّاد و دروگر. ( ناظم الاطباء ). درونده غله. ( از شعوری ج 1 ورق 450 ).

گویش مازنی

دروغ گو


/deroo zan/ دروغ گو

واژه نامه بختیاریکا

( دُرو زَن ) دروغگو؛ کسی که دروغ بر وی اثبات گردد.

پیشنهاد کاربران

در زبان لری بختیاری به معنی
دروغ زننده.

در زبان لری بختیاری به معنی
دروغ گو.
درو::دروغ
Doro zan


کلمات دیگر: