کلمه جو
صفحه اصلی

خوفناک


مترادف خوفناک : بیمناک، ترس آور، ترسناک، خوفناک، دهشت آور، دهشتناک، رعب آور، رعب انگیز، سهمناک، مخوف، مهیل، هول انگیز، مهیب، وحشت انگیز، وحشتناک، وهمناک، هراس انگیز، هراسناک، هولناک

برابر پارسی : ترسناک، سهمناک

فارسی به انگلیسی

fearful, fearsome, formidable, macabre

frightening, dreadful


فارسی به عربی

بشع

مترادف و متضاد

terrible (صفت)
مخوف، ترسناک، ژیان، وحشتاور، ترس اور، وحشتناک، خوفناک، بسیار بد، مهیب، هولناک، سهمناک

dreadful (صفت)
بد، مخوف، ترسناک، ژیان، وحشتناک، خوفناک، مهیب

frightful (صفت)
ژیان، وحشتناک، خوفناک

dangerous (صفت)
خطر ناک، خطیر، خوفناک

macabre (صفت)
ترسناک، خوفناک، وابسته برقص مرگ

بیمناک، ترس‌آور، ترسناک، خوفناک، دهشت‌آور، دهشتناک، رعب‌آور، رعب‌انگیز، سهمناک، مخوف، مهیل، هول‌انگیز، مهیب، وحشت‌انگیز، وحشتناک، وهمناک، هراس‌انگیز، هراسناک، هولناک


فرهنگ فارسی

( صفت ) ترسناک مهیب .

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص مر. ) ترسناک ، مهیب .

لغت نامه دهخدا

خوفناک. [خ َ / خُو ] ( ص مرکب ) هولناک. ترسناک. هراسناک. مخوف. ( ناظم الاطباء ). مهیب. هول. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- راه خوفناک ؛ راه ترسناک. راه مخوف :
لبیک عشق زن تو درین راه خوفناک.
عطار.
|| ترسنده. ( یادداشت مؤلف ). ترسان. جبان. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

ترسناک، هولناک.

فرهنگ فارسی ساره

ترسناک


واژه نامه بختیاریکا

بِه هوف؛ هوفناکی


کلمات دیگر: