کلمه جو
صفحه اصلی

شی ء

فارسی به عربی

جسم , شيء


فرهنگ فارسی

هر عضو یکی از دو رده‌ای که یک رسته تشکیل می‌دهند و نقشی شبیه مجموعه‌ها دارد


فرهنگ معین

(شَ یا ش ) [ ع . ] (اِ.) 1 - آن چه که بتوان از آن اعلام و اخبار کرد، چیز. ج . اشیاء. 2 - مجهول (ریاضی ).



کلمات دیگر: