مترادف تفاضل : برتری، پیشی، فزونی، باقیمانده، تفاوت، حاصل تفریق، مانده
تفاضل
مترادف تفاضل : برتری، پیشی، فزونی، باقیمانده، تفاوت، حاصل تفریق، مانده
فارسی به انگلیسی
difference
فارسی به عربی
اختلاف
عربی به فارسی
تفاضلي , افتراقي , تشخيص دهنده , ديفرانسيل , مشتقه , داراي ضريب متغير
مترادف و متضاد
برتری، پیشی، فزونی
باقیمانده، تفاوت، حاصل تفریق، مانده
۱. برتری، پیشی، فزونی
۲. باقیمانده، تفاوت، حاصل تفریق، مانده
برتری، تقدم، پیشی، تفاضل، اولویت، حق تقدم
هم اوری، رقابت، مسابقه، سبقت جویی، هم چشمی، تفاضل
تمیز، تفاضل، فرق، اختلاف، تفاوت، مابه التفاوت
رسوب، تفاله، تفاضل، باقی، باقی مانده، پس مانده
فرهنگ فارسی
بریکدیگربرتری جستن، ازیکدیگرافزون آمدن، فزونی جستن، برتری وافزونی چیزی برچیزدیگر
۱ -( مصدر ) از هم فزون آمدنبرتری جستن بر یکدیگر . ۲ - ( اسم ) فرونی پیشی برتری . ۳ - حاصل تفریق نتیج. کاهش عددی از عدد دیگر مانده باقیمانده مثلا ۱۵- ۹ ۶ ( شش تفاضل ۹ از ۱۵ است ) .
۱ -( مصدر ) از هم فزون آمدنبرتری جستن بر یکدیگر . ۲ - ( اسم ) فرونی پیشی برتری . ۳ - حاصل تفریق نتیج. کاهش عددی از عدد دیگر مانده باقیمانده مثلا ۱۵- ۹ ۶ ( شش تفاضل ۹ از ۱۵ است ) .
فرهنگ معین
(تَ ضُ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) بر یکدیگر برتری جستن . ۲ - (اِمص . ) برتری ، فزونی ، پیشی . ۳ - حاصل تفریق (ریاضی ).
لغت نامه دهخدا
تفاضل. [ ت َض ُ ] ( ع مص ) از یکدیگر افزون آمدن. ( زوزنی ) ( دهار ) ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). || دعوی فزونی کردن هر یک بر دیگری. ( از اقرب الموارد ). || افزونی جستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || برتری و افزونی چیزی بر چیزی. ( ناظم الاطباء ).
- تفاضل دو عدد ؛ فزونی یکی بر دیگری. چنانکه 3 تفاضل عدد 8 است بر 5.
- دارای تفاضل بودن ؛ دارای فزونی و برتری بودن. ( ناظم الاطباء ).
- تفاضل دو عدد ؛ فزونی یکی بر دیگری. چنانکه 3 تفاضل عدد 8 است بر 5.
- دارای تفاضل بودن ؛ دارای فزونی و برتری بودن. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ عمید
۱. بر یکدیگر برتری جستن، فزونی جستن.
۲. از یکدیگر افزون آمدن.
۳. برتری و افزونی چیزی بر چیز دیگر.
۲. از یکدیگر افزون آمدن.
۳. برتری و افزونی چیزی بر چیز دیگر.
دانشنامه آزاد فارسی
تَفاضُل (difference)
در ریاضیات، حاصل تفریق یک عدد از عدد دیگر. تفاضل دو مجموعۀA وB و A-B، مجموعۀ اعضاییازB است که عضوA نیستند.
در ریاضیات، حاصل تفریق یک عدد از عدد دیگر. تفاضل دو مجموعۀA وB و A-B، مجموعۀ اعضاییازB است که عضوA نیستند.
wikijoo: تفاضل
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تفاضُل به افزون شدن چیزی بر چیزی دیگر گفته می شود واز آن به مناسبت در باب تجارت، مبحث ربا سخن رفته است.
تفاضلِ یکی از دو کالای پیمانه ای یا وزنیِ همجنس بر دیگری در معامله،به شمار رفته و حرام است. در صورتی که جنس دو کالا متفاوت باشد یا ـ بنابر مشهور ـ شمارشی معامله شود ـ و نه وزنی و پیمانهای ـ تفاضل جایز است.
تفاضلِ یکی از دو کالای پیمانه ای یا وزنیِ همجنس بر دیگری در معامله،به شمار رفته و حرام است. در صورتی که جنس دو کالا متفاوت باشد یا ـ بنابر مشهور ـ شمارشی معامله شود ـ و نه وزنی و پیمانهای ـ تفاضل جایز است.
wikifeqh: تفاضل
پیشنهاد کاربران
منها کردن * اختلاف * کم کردن *
استفاده در ریاضی و در زندگی.
لطفا به من تیک سبز بدین. ممنون.
استفاده در ریاضی و در زندگی.
لطفا به من تیک سبز بدین. ممنون.
کمارش
به معنی : اختلاف، منها کردن، کم کردن
تفاضل یعنی تفریق کردن، کم کردن، اختلاف، کم کردن چیزی از چیزی دیگر، کاهش دادن
تفاضل یهنی در ریاضی کم کردن منها نفریق
در ریاضی به تفاضل میگن اختلاف
واژه ای که در ریاضی به معنی اختلاف است
اختلاف - حاصل تفریق دو عدد - تفاوت
یکی از اصتلاحات ریاضی معنی اختلاف
یکی از صلاحیت ریاضی به معنی اختلاف
دگرمان ( ریاضیات )
Bebakhshid
دستم بهش خورد
دستم بهش خورد
در ریاضی: کاستن، کاهش، منها، کم کردن
کلمات دیگر: