معنی اصطلاح -> سر کسی را به طاق کوبیدن
کسی را دنبال چیز بی ارتباط با موضوع / بی معنی / موهوم فرستادن؛ کسی را از سر خود باز کردن / پیِ نخودسیاه فرستادن
مثال:
این دوست عزیز شما خیلی زرنگه، سر همه رو به طاق می کوبه.
توضیح:
همچنین ← «کسی را به دنبال / پیِ نخودسیاه فرستان»
کسی را دنبال چیز بی ارتباط با موضوع / بی معنی / موهوم فرستادن؛ کسی را از سر خود باز کردن / پیِ نخودسیاه فرستادن
مثال:
این دوست عزیز شما خیلی زرنگه، سر همه رو به طاق می کوبه.
توضیح:
همچنین ← «کسی را به دنبال / پیِ نخودسیاه فرستان»