کلمه جو
صفحه اصلی

امیدواری


مترادف امیدواری : امید، توقع، رجا

متضاد امیدواری : نومیدی، یاس

فارسی به انگلیسی

expectation, hope, prospect, trust


hopefulness, expectance, expectation, hope, prospect, trust

hopefulness


مترادف و متضاد

امید، توقع، رجا ≠ نومیدی، یاس


فرهنگ فارسی

امیدوار بودن امید داشتن .
( دماغه امیدواری ) در قدیم دماغه طوفانها نامیده می شد . دماغه ایست در جنوب افریقا که بار تولمودیاس آنرا در ۱۴۸۸ م . کشف کرد و بار دیگر واسکود گاما آنرا در ۱۴۹۷ اکتشاف نمود .

لغت نامه دهخدا

امیدواری. [ اُمیدْ ] ( حامص مرکب ) مقابل ناامیدی. ( آنندراج ). رجاء. ارتجاء. ترجی. ترجیه. ( یادداشت مؤلف ). امیدوار بودن. امید داشتن. ( از فرهنگ فارسی معین ). آرزومندی :
مجنون ز سر امیدواری
می کرد بسجده حق گزاری.
نظامی.
عاشق چو شنید امیدواری
گفتا که بیار تا چه داری.
نظامی.
کاری که ازو امید داری
باشد سبب امیدواری.
نظامی.
عمر دگر بباید بعد از فراق ما را
کین عمر صرف کردیم اندر امیدواری.
سعدی.
|| انتظار. توقع. چشم داشت هر چیز خوب :
لطفی کن از آن لَطَف که داری
بگشای در امیدواری.
نظامی.
در ترس چنان امیدواریست
در وقت امید رستگاریست.
نظامی.
بدان کرم که تو داری امیدواری هست.
سعدی ( گلستان ).

فرهنگ عمید

امید داشتن، امیدوار بودن.

پیشنهاد کاربران

ارزومندی. . . . . . . . مثبت اندیشی . . . . . . . . . .

رجا

دلگرمی

امید، اراده قوی

رجا، امید، توقع


کلمات دیگر: