برابر پارسی : نوشته
مسطوره
برابر پارسی : نوشته
فارسی به انگلیسی
sample, specimen, model
sample
فارسی به عربی
عینة
مترادف و متضاد
نظیر بودن، طرح، ملاک، انگاره، نقش، سرمشق، مدل، الگو، صفات و خصوصیات فردی، مسطوره
نمونه، ملاک، ازمون، سرمشق، مدل، الگو، مسطوره، واحد نمونه
نمونه، شخص، مدل، مسطوره، نمونه آزمایش
فرهنگ فارسی
نمونه، نمونه کالا که ازجائی بجای دیگرفرستاده شود، درعربی مسطره گویند
( اسم ) مونث مسطور : ۱- نوشته ها . ۲ - نمونه های کالا . توضیح بمعنی اخیر در زبان عربی مسطره بفتح میم و سکون سین است جمع : مسطورات .
نمونه
( اسم ) مونث مسطور : ۱- نوشته ها . ۲ - نمونه های کالا . توضیح بمعنی اخیر در زبان عربی مسطره بفتح میم و سکون سین است جمع : مسطورات .
نمونه
فرهنگ معین
(مَ رِ ) [ ع . مسطورة ] (اِ. ) نمونه ، نمونة کالا.
لغت نامه دهخدا
( مسطورة ) مسطورة. [ م َ رَ ] ( ع ص ، اِ ) تأنیث مسطور. نوشته شده. مکتوب. مرتسمة.
مسطوره. [م َ رَ ] ( ع ص ، اِ ) مسطور. مزبور. نوشته : سوی استادم بر خط خویش مسطوره ای نبشته بود و سخن سخت گشاده بگفته... ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 549 و چ فیاض ص 539 و چ 2 فیاض ص 712 ).
مسطوره. [ م َ رَ / رِ ] ( اِ ) نمونه ، و ظاهراً آن مأخوذ از لاتینی است. ( از یادداشت مرحوم دهخدا ).
مسطوره. [م َ رَ ] ( ع ص ، اِ ) مسطور. مزبور. نوشته : سوی استادم بر خط خویش مسطوره ای نبشته بود و سخن سخت گشاده بگفته... ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 549 و چ فیاض ص 539 و چ 2 فیاض ص 712 ).
مسطوره. [ م َ رَ / رِ ] ( اِ ) نمونه ، و ظاهراً آن مأخوذ از لاتینی است. ( از یادداشت مرحوم دهخدا ).
مسطوره . [ م َ رَ / رِ ] (اِ) نمونه ، و ظاهراً آن مأخوذ از لاتینی است . (از یادداشت مرحوم دهخدا).
مسطوره . [م َ رَ ] (ع ص ، اِ) مسطور. مزبور. نوشته : سوی استادم بر خط خویش مسطوره ای نبشته بود و سخن سخت گشاده بگفته ... (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 549 و چ فیاض ص 539 و چ 2 فیاض ص 712).
مسطورة. [ م َ رَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث مسطور. نوشته شده . مکتوب . مرتسمة.
فرهنگ عمید
نمونۀ کالا که از جایی به جای دیگر فرستاده شود.
پیشنهاد کاربران
معنی اسم مسطوره به معنی نمونه . پوشیده
نمونه . الگو . مدل . پوشیده
سطر نویس مونث است
نوشته بر سطر یا چند سطری نمونه امضاء هم می باشد
در المانی
Muster
میشه
Muster
میشه
کلمات دیگر: