کلمه جو
صفحه اصلی

مواجه


مترادف مواجه : برابر، روبرو، مصادف، مقابل

برابر پارسی : روبرو، دچار، رو در رو، رویارویی

فارسی به انگلیسی

confronting, facing, encountering

مترادف و متضاد

برابر، روبرو، مصادف، مقابل


فرهنگ فارسی

روبرو، روباروی
۱ - ( اسم ) روبرو شونده . ۲ - ( صفت ) روبرو مقابل .

فرهنگ معین

(مُ جِ ) [ ع . ] (اِفا. ) رویاروی ، مقابل .

لغت نامه دهخدا

مواجه. [ م ُ ج ِه ْ ] ( ع ص ) روباروی و مقابل. ( ناظم الاطباء ). روبرو. برابر. رو درروی. محاذی. مقابل. روی به روی. ( یادداشت مؤلف ).
- مواجه شدن ؛ روبرو شدن. مقابل شدن. رو در رو قرار گرفتن. مقابل آمدن.
- || برخورد کردن.مقابل گردیدن : کار تحقیق با مشکلاتی مواجه شد. ( از یادداشت مؤلف ). و رجوع به مواجه شود.
|| پیش. برابر. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ عمید

روبه رو.

فرهنگ فارسی ساره

رویارویی، روبرو


پیشنهاد کاربران

رویارو

مواجهیدن.
رویارویدن.
روبروییدن.


کلمات دیگر: