کلمه جو
صفحه اصلی

اشکانیان

فرهنگ فارسی

سلسله ایست از پادشاهان ایران قبل از اسلام که از خراسان ( پارت ) از شعبه ای از نژاد آریایی ظهور کردند و قریب پانصد سال از ۲۵٠ ق . م . تا ۲۲۶ م . در ایران سلطنت نموده اند . این دولت دایما با روم و مهاجمان آسیای مرکزی در زد و خورد بود و ابدا تسلیم بیگانه نگردید تا ساسانیان زمام سلطنت را بدست گرفتند عموما پادشاهان این سلسله بمناسبت نام موسس آن که اشک بود عنوان [ اشک ] را بر اسم خود مقدم می داشتند و با ین جهت آنانرا [ شکانیان ] گفته اند . آخرین پادشاه این سلسله اردوان پنجم است .

لغت نامه دهخدا

اشکانیان. [ اَ ] ( اِخ ) هیاطله. اشغانیة. ( دمشقی ). پارتها. آرشیها. لقب سلطنت سوم از ملوک عجم که بعد از سلطنت سکندر ذوالقرنین قریب یکصد و شصت سال فرمانروا بودند.( آنندراج ). آن خانواده سلطنتی که قبل از ساسانیان از 58 ق. م. تا 207 م. در ایران سلطنت کردند و شاه اول آن خانواده اشک نام داشت. ( فرهنگ نظام ). سلسله ای از پادشاهان ایران که از نژاد اشک میباشند و پس از سرداران اسکندر مقدونیائی تا زمان پادشاهی ساسانیان مدت چهارصد و شصت و یک سال در ایران سلطنت کردند. ( ناظم الاطباء ). برحسب روایات مورخان اسلامی ، سلاطین اشکانی را از 9 تا 18 تن آورده اند، چنانکه فردوسی گوید:
نخست اشک بود از نژاد قباد
دگر گرد شاپور خسرونژاد
دگر بود گودرز از اشکانیان
چه بیژن که بود از نژاد کیان
چو نرسی و چون اورمزد بزرگ
چه آرش که بُد نامدار سترگ
چه زو بگذری نامدار اردوان
خردمند و باداد و روشن روان
چو بنشست بهرام از اشکانیان
ببخشید گنجی به ارزانیان
ورا خواندند اردوان بزرگ
که از میش بگسست چنگال گرگ
ورا بود شیراز با اصفهان
که داننده خواندیش مرز مهان
به اصطخر شد بابک از دست او
که تنّین خروشان بد از شست او...
از ایشان بجز نام نشنیده ام
نه درنامه خسروان دیده ام.
ابوریحان در آثارالباقیه مدت سلطنت دوره اشکانیان یااشغانیان یا ملو»الطوایف را چنین آورده است :
1- اشک بن دارابن دارا - سج. 2- اشک بن اشکان - ی. 3- سابوربن اشکان - ک. 4- بهرام بن سابور - س. 5- بلاش بن سابور- یا. 6- هرمزبن بلاش - م. 7- فیروزبن هرمز - یز. 8-بلاش بن فیروز - یب. 9- خسروبن ملاذان - م. 10- بلاشان - کد. 11- اردوان بن بلاشان - یج. 12- اردوان الکبیر الاشکانان - کج. 13- خسروبن الاشکانان - یه. 14- بهافریدبن اشکانان - یه. 15- جوذربن اشکانان - کب. 16- بلاش بن اشکانان - ل. 17- نرسی بن اشکانان - ک. 18- اردوان الاخیر - لا. ( از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2555 ).
برحسب آراء مورخان مغرب ، سلسله اشکانیان در تاریخ 25 یا 250 ق. م. بهمت اشک نامی که برضد دولت سلوکی قیام کرد، تأسیس گردید و 28 تن از این دودمان به پادشاهی رسیدند. آنگاه در سال 220 م. اردشیر بابکان بر اردوان آخرین پادشاه این دودمان خروج کرد و دولتی را که قریب پانصد سال فرمانروایی داشت ، منقرض کرد.حدود فرمانروائی دودمان مزبور چنین بود: از شمال خوارزم و مرو و از مشرق هرات و از جنوب زرنگ ( سیستان ) و ساگارتی ( در کتیبه داریوش : آساگارتی ئی ) و از مغرب گرگان. و جدول نامهای سلاطین مزبور برحسب روایات مورخان مغرب این است :

اشکانیان . [ اَ ] (اِخ ) هیاطله . اشغانیة. (دمشقی ). پارتها. آرشیها. لقب سلطنت سوم از ملوک عجم که بعد از سلطنت سکندر ذوالقرنین قریب یکصد و شصت سال فرمانروا بودند.(آنندراج ). آن خانواده ٔ سلطنتی که قبل از ساسانیان از 58 ق . م . تا 207 م . در ایران سلطنت کردند و شاه اول آن خانواده اشک نام داشت . (فرهنگ نظام ). سلسله ای از پادشاهان ایران که از نژاد اشک میباشند و پس از سرداران اسکندر مقدونیائی تا زمان پادشاهی ساسانیان مدت چهارصد و شصت و یک سال در ایران سلطنت کردند. (ناظم الاطباء). برحسب روایات مورخان اسلامی ، سلاطین اشکانی را از 9 تا 18 تن آورده اند، چنانکه فردوسی گوید:
نخست اشک بود از نژاد قباد
دگر گرد شاپور خسرونژاد
دگر بود گودرز از اشکانیان
چه بیژن که بود از نژاد کیان
چو نرسی و چون اورمزد بزرگ
چه آرش که بُد نامدار سترگ
چه زو بگذری نامدار اردوان
خردمند و باداد و روشن روان
چو بنشست بهرام از اشکانیان
ببخشید گنجی به ارزانیان
ورا خواندند اردوان بزرگ
که از میش بگسست چنگال گرگ
ورا بود شیراز با اصفهان
که داننده خواندیش مرز مهان
به اصطخر شد بابک از دست او
که تنّین خروشان بد از شست او...
از ایشان بجز نام نشنیده ام
نه درنامه ٔ خسروان دیده ام .
ابوریحان در آثارالباقیه مدت سلطنت دوره ٔ اشکانیان یااشغانیان یا ملو»الطوایف را چنین آورده است :
1- اشک بن دارابن دارا - سج . 2- اشک بن اشکان - ی . 3- سابوربن اشکان - ک . 4- بهرام بن سابور - س . 5- بلاش بن سابور- یا. 6- هرمزبن بلاش - م . 7- فیروزبن هرمز - یز. 8-بلاش بن فیروز - یب . 9- خسروبن ملاذان - م . 10- بلاشان - کد. 11- اردوان بن بلاشان - یج . 12- اردوان الکبیر الاشکانان - کج . 13- خسروبن الاشکانان - یه . 14- بهافریدبن اشکانان - یه . 15- جوذربن اشکانان - کب . 16- بلاش بن اشکانان - ل . 17- نرسی بن اشکانان - ک . 18- اردوان الاخیر - لا. (از تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2555).
برحسب آراء مورخان مغرب ، سلسله ٔ اشکانیان در تاریخ 25 یا 250 ق . م . بهمت اشک نامی که برضد دولت سلوکی قیام کرد، تأسیس گردید و 28 تن از این دودمان به پادشاهی رسیدند. آنگاه در سال 220 م . اردشیر بابکان بر اردوان آخرین پادشاه این دودمان خروج کرد و دولتی را که قریب پانصد سال فرمانروایی داشت ، منقرض کرد.حدود فرمانروائی دودمان مزبور چنین بود: از شمال خوارزم و مرو و از مشرق هرات و از جنوب زرنگ (سیستان ) و ساگارتی (در کتیبه ٔ داریوش : آساگارتی ئی ) و از مغرب گرگان . و جدول نامهای سلاطین مزبور برحسب روایات مورخان مغرب این است :
(ایران نامه ج 3 صص 543 - 544). و رجوع به لغات تاریخیه و جغرافیه ٔ ترکی ج 1 ص 183 و فهرست تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی و تاریخ ادبیات ایران تألیف ادوارد برون ج 3 ص 110 و فهرست یشتها و تاریخ سیستان ص 22 و یسنا ص 65، 67، 175 و فهرست مزدیسنا و فهرست شرح احوال رودکی و فهرست سب»شناسی ج 1 و فهرست فرهنگ ایران باستان و کلمه ٔ پارت و اشک و ملوک الطوایف و ارشک در همین لغت نامه و التنبیه و الاشراف چ لیدن ص 97 و 99 و تاریخ طبری ج 2 ص 11 و 12 ومروج الذهب مسعودی ج 2 ص 100 و 101 و آثارالباقیه ٔ ابوریحان بیرونی چ لیپزیک ص 113، 117 و غرر اخبار ملو»الفرس و سیرهم تألیف ثعالبی چ پاریس ص 456 و تاریخ سنی ملو»الارض و الانبیاء چ برلن ص 30 و 155 و کتاب البدء و التاریخ ج 3 تألیف مقدسی و تجارب الامم ابن مسکویه ج 1 ص 78 و کامل ابن اثیر ج 1 ص 126 و تاریخ ایران باستان ج 3 تألیف پیرنیا و قاموس الاعلام ترکی ج 2 شود.


دانشنامه آزاد فارسی

اَشکانیان
سلسله ای از شاهان قدیم ایران (ح ۲۵۰پ م ـ ح ۲۲۶م). منسوب به اشک یا اَرْشَک که از دورۀ سلوکیان و تحت تابعیت آن دولت در ناحیۀ پارت ـ برابر با خراسان تاریخی ـ تشکیل شد و در سلطنت فرهاد دوم (۱۳۸ـ۱۲۸پ م) پس از غلبۀ او بر قوای آنتیوخوس هفتم، پادشاه سلوکی، به طور کامل از آن دولت مستقل، و بر تمام سرزمین های میان رودخانۀ فرات تا جیحون مسلط شد. قلمرو این دولت در اوج عظمت خود، از مرزهای هند تا فرات و از رودخانۀ جیحون و دریای خزر و کوه های قفقاز تا دریای عمان امتداد داشت و از امپراتوری های بزرگ جهان به شمار می آمد. مؤسس این سلسله، اشک یا اَرشَک اول، از قبیله پرنی (اپرنی)، از قوم داهه بود و این قوم از سکائیانی به شمار می آمد که در اراضی میان جنوب شرقی دریای خزر تا رودخانۀ جیحون به چادرنشینی روزگار می گذرانیدند. اشک اول ظاهراً در حدود ۲۵۰پ م ناحیۀ نسا در درۀ رودخانۀ اترک را تصرف کرد و در حدود ۲۴۸ یا ۲۴۷پ م در شهر آساآک ـ حوالی قوچان ـ به پادشاهی برگزیده شد. بعضی از پژوهشگران بر این باورند که حکومت اشک اول از حدود ۲۳۸پ م آغاز شده است و تا سال های آخر قرن ۳پ م دوام آورد. صرف نظر از تردید هایی که دربارۀ تاریخ حکومت اشک اول وجود دارد، نخستین پادشاه اشکانی یا برادرش تیرداد اول، که وجود او نیز محل تردید است، پس از چندی بر آندراگوراس پادشاه یونانی پارت چیره شد و قلمرو او را در تصرف گرفت و پس از آن هیرکانه (گرگان) و سپس کومی سن (قومس) را به اشغال درآورد. سلوکوس دوم، پادشاه سلوکی، برای جلوگیری از گسترش پادشاهی اشکانی و اعادۀ قدرت دولت خود در مستملکات شرقی، به جنگ او رفت و پیروزی هایی به دست آورد، اما به سبب بحران ها و اغتشاشاتی که در سوریه، مرکز دولت سلوکی پیش آمده بود، سلطنت او را در پارت به شرط تبعیت از دولت سلوکی به رسمیت شناخت و به سوریه بازگشت. پادشاه اشکانی نیز پس از این به تدریج، دامنۀ قلمرو خود را توسعه داد و مرزهای آن را به حدود کشور ماد رسانید. آنتیوخوس سوم، پادشاه سلوکی، در ۲۱۱پ م به جنگ با او برخاست و پس از پیروزی، با شرایط دوران سلوکوس دوم، سلطنت پادشاه اشکانی را بر پارت و هیرکانه مورد تأیید قرار داد. با این همه، توسعۀ قلمرو دولت اشکانی همچنان ادامه یافت و به تدریج در مازندران و بخشی از متصرفات دولت یونانی باختر و همچنین در ماد و بین النهرین و بابل پیش رفت. دمتریوس دوم، پادشاه سلوکی، که کوشیده بود مانع از پیشروی های دولت اشکانی گردد، در جنگ ۱۴۱ پ م مغلوب شد و به اسارت مهرداد اول (ح ۱۷۱ـ۱۳۸/۱۳۷پ م) درآمد و پادشاه اشکانی خود را شاهنشاه خواند، اما استقلال واقعی و جدایی کامل و قطعی دولت اشکانی از سلوکیان در عهد فرهاد دوم (۱۳۸/۱۳۷ـ۱۲۸پ م) و پس از غلبۀ او بر آنتیوخوس هفتم، پادشاه سلوکی، حاصل شد. پیشروی های دولت اشکانی در این سال ها به سبب حملات غارتگرانۀ سکاها و تخارها که شمال شرق کشور اشکانی را آشفته کرده بودند، عملاً متوقف گردید و توجه شاهان اشکانی متوجه آن شد و در جنگ هایی که با آنان درگرفت، فرهاد دوم و جانشینش اردوان دوم (شاید اردوان اول) کشته شدند، اما مهرداد دوم (۱۳۸ـ۸۸/۸۷پ م) بر آنان پیروز شد و تهاجمات آنان به قلمرو دولت اشکانی متوقف گردید. در سلطنت مهرداد دوم، ارمنستان به تصرف اشکانیان درآمد و نخستین مناسبات با دولت روم شکل گرفت. اولین جنگ های ایران و روم در عهد اُرُد اول روی داد. در ۵۳پ م، کراسوس از فرات عبور کرد، اما در جنگ حران مغلوب قوای سورنا، سردار بزرگ اشکانی، شد و به قتل رسید. اشکانیان در ۴۰پ م به قلمرو رومی ها حمله بردند و سوریه و فلسطین و بخش اعظم آسیای صغیر را اشغال کردند، اما پس از مدتی ناگزیر از ترک آن مناطق شدند. اشکانیان در این سال ها در موقعیتی قرار داشتند که می توانستند در مبارزات داخلی رومی ها شرکت کرده و نیروی خود را به نفع یکی از طرفین به کار اندازند. در دورۀ فرهاد چهارم (ح ۳۷ـ۲پ م) مناسبات ایران و روم به شکلی دیگر درآمد و به پذیرش تفوّق دولت روم منتهی، و انحطاط دولت اشکانی آغاز شد. در سلطنت بلاش اول (۵۵ـ۷۷/۷۸م) عظمت دولت اشکانی تا حدی احیا گردید و ارمنستان و آذربایجان دوباره به قلمرو اشکانیان پیوست. دولت های ایران و روم سرانجام پس از سال های طولانی جنگ و ستیز بر سر ارمنستان سرانجام توافق کردند که سلطنت ارمنستان به شاهزاده ای اشکانی، که مورد تأیید دولت روم باشد، انتقال یابد. طبق این توافق، تیرداد، برادر بلاش، به سلطنت ارمنستان رسید و در ۶۶م تاج سلطنت را از نرون، امپراتور روم، دریافت کرد. در همین دوره، هیرکانه از تصرف اشکانیان خارج شد و شاه هیرکانه، سفیرانی نزد دولت فرستاد و از آن دولت برای مبارزه با اشکانیان یاری خواست. آلان ها در عصر بلاش چندبار به نواحی شمالی و شمال غربی کشور اشکانی حمله آوردند و صدمات و تلفات بسیاری برجای نهادند. پس از بلاش اول، آشفتگی بسیاری در اوضاع دولت اشکانی پیش آمد و مواقعی بود که دو یا سه نفر در قلمرو آن دولت به سلطنت می نشستند. ترایانوس (تراژان) امپراتور روم در سال های ۱۱۴ـ۱۱۵م به ایران حمله آورد و ارمنستان و بین النهرین و بابل و تیسفون را تصرف کرد و یکی از شاهزادگان اشکانی را به سلطنت نشانید اما در ۱۱۷م براثر شورش اهالی نواحی مفتوحه و مبارزات خسرو پادشاه اشکانی ناگزیر از عقب نشینی شد. یکی از دلایل پیروزی های سریع ترایانوس، وجود چند پادشاه و اختلافات آنان با یکدیگر بود. در این سال ها سه نفر به نام های بلاش دوم و پاکر دوم و خسرو، هر یک خود را شاهنشاه ایران می دانستند. حملات آلان ها به ایران در عهد بلاش سوم (۱۴۷ـ۱۹۱م) تکرار گردید و همچنین رومی ها نیز بار دیگر به قلمرو ایران تاختند. ارتش روم در ۱۶۴م، شهر تیسفون را اشغال کرد اما براثر عوامل طبیعی و اجتماعی ناگزیر از متصرفات خود خارج شد. بلاش چهارم (۱۹۱ـ۲۰۹م) در ۱۹۶م با استفاده از جنگ های مدعیان قدرت در روم، تمام متصرفات آن دولت را در قلمرو اشکانیان دوباره پس گرفت. رومیان بار دیگر ـ احتمالاً در ۱۹۷م ـ به قلمرو اشکانیان تاختند و ظاهراً در اواخر ۱۹۸م شهر تیسفون را تصرف کردند و این بار نیز همچون گذشته، ناگزیر از عقب نشینی شدند. سپاهیان روم در سلطنت کاراکالا بار دیگر به ایران حمله آوردند و در ۲۱۶م بخش هایی از بین النهرین را اشغال کردند. اردوان پنجم (شاید چهارم) در ۲۱۷م بر قوای ماکرینوس، جانشین کاراکالا، در جنگ نصیبین پیروز شد و مبلغ گزافی را به عنوان تاوان خسارات جنگ برعهدۀ آنان گذاشت. با وجود پیروزی های اردوان، دولت اشکانی به سبب انحطاط و تلاشی درونی و جنگ های مدعیان سلطنت و جدایی خواهی بعضی از شاهان ولایات همچنان رو به سقوط داشت و سرانجام بر اثر قیام اردشیر بابکان، شاه فارس، برافتاد. اردوان در ۲۲۴م ضمن جنگ هرمزدگان کشته شد و اردشیر پس از تصرف تیسفون در ۲۲۶م، خود را شاهنشاه خواند. بعضی قرائن حاکی از مقاومت بقایای اشکانیان در برابر اردشیر است، زیرا سکه هایی از آخرین اشکانیان ـ احتمالاً بلاش ششم و یا آرتاوازد پسر اردوان ـ دردست است که به سال ۲۲۸م در سکه خانۀ سلوکیه ضرب شده اند. پس از استقرار قطعی سلطنت اردشیر بابکان، جمعی از بازماندگان و هواداران اشکانیان به پادشاه ارمنستان و عده ای دیگر به دولت کوشانی پناه بردند و تحت حمایت آنان قرار گرفتند.

پیشنهاد کاربران

درمورد اصالت اشکانیان یا هر قوم دیگرباید گفت که هیچ قوم وقبیله وشهر وروستایی درکل جهان نژادخالص ویکپارچه ندارد وبنی آدم حضرت عباسی اعضای یکدیگرند وهمه باهم خویشاوندند ولی بنابه چندین سال مطالعه تاریخ ایران وجهان بطورقطع می توان گفت که اشکانیان ایران عمدتاً از اقوام گُرجی بودند که زبان پارتی مشترک با اقوام همجوار ایرانی داشتند و طی چندهزارسال به غرب دریای مازندران وسپس به شرق عراق وسپس شرق ترکیه ویونان وسپس به گرجستان کوچ نمودند وسندمحکم اینکه اشکانیان ایران ازقوم گُرجیها بودند این است که بخش اعظمی ازادبیات کهن وسنگ نوشته های باستانی اشکانیان وقبل ازآن فقط وفقط با زبان گُرجی قابل ترجمه است وتمام متون طاق بستان کرمانشاه یا سایر متون کهن ایران با زبان گرجی قابلیت ترجمه را دارد وکلمات نامانوس این متون حکایت از ورود لغات سایراقوام در فرهنگ اشکانیان است. فقط یک تذکر مهم: گرجیها با ارامنه هیچگونه ارتباط خونی وخویشاوندی ندارند و حتی یک کلمه از زبان ارامنه را نمی فهمند و اقلیت کمی از گرجستان هم که مذهب ارتودکس مسیحی دارند ازیونان تاسی گرفته اند و اصلا وابدا ربطی به ارمنستان ندارنددیگری اینکه زبان مشترک مردم خراسان ایران پهناور باستانی در دوره اشکانیان یعنی ترکمنستان ، ارمنستان، خراسان ومازندران فعلی ایران ( گرجیهای حاکم سلسله اشکانی شهر صد دروازه دامغان ) دریک مقطع ۵۰۰ ساله زبان پارت بوده است و دیگر تمام وحتی آزمایشات ژنتیکی ثابت کرده که گرجیها با ارمنی های ارمنستان وسایر مناطق دنیا هیچگونه اختلاط نژادی وژنتیکی نداشته اند وهرگونه بحث دراین باره فقط اتهام زنی مغرضانه و ترور قومیتی است. و اختلاط نژادی گرجی ها با پارسها، کُردها، بختیاریها، روسهاو آذریهای جمهوری آذربایجان ازهمه بیشتراست وربط دادن ارامنه به گرجیها فقط غرض ورزی مورخان ترکتبار دوره شاه عباس بخاطر اصطکاک آن زمان شاه عباس با گرجستان است واستناد مورخان جدید به این اتهام زنیها %۱۰۰ غلط است.

اشکوب = پایه کوبیده که به طبقات بنا و ساختمان میگویند لذا سلسله پادشاهی پارت ها یا پارس ها بعداز سلوکیان جانشینان اسکندرگجسته یا اسکندر مقدونی چون بسیار برای پارسیان شادمانی داشت لذا این سلسله را که نزدیک به پنج قرن سلطنت نمودند اشکانیان خواندند و هرپادشاهی که به سلطنت می رسید او را اشک یعنی پایه گذار میگفتند و لذا این واژه تا اروپا و افریقا هم رفته و چون لاتین زبانان حرف شین پارسی را مثل عرب سین ادا میکنند

سلسله ساهنشاهی بعداز حکومت اسکندر و سرداران او که ۲۴۷سال پیش از میلاد حضرت مسیح و ۲۲۴ سال هم بعداز میلاد ان حضرت بر سرزمین های پارس حکومت کردند

سعید می گوید که اشکانیان بلوچ بودند که اشکش بنیانگذار سلسله اش بود و به شاهنامه استناد کردند. این در حالی است که شاهنامه می گوید اشکش یکی از فرماندهان جنگی کی خسرو بود که در جنگ با شاه مکران بدانجا فرستاده شد و بسیاری را کشت و مکران را غارت کرد. یک بار دیگر با دقت مطالعه کنید.

اشکان

اینکه یک مورخ بیگانه بنویسد که زبان اشکانیان سکایی بوده وهمه ایرانیان قبول کنند این قضاوت محکمی نیست زیرا اشکانیان به تعداد اقوام مختلف زبان وگویش ولهجه های مختلف ومتفاوت داشتند مانند سکایی، پارتی ، ارمنی، ترکمنی ، چینی، عربی، هندی وغیره ولی زبان مشترک همه زبان پارت بوده است که پارتهای اصیل همان گرجیها بودند که حاکمیت اشکانیان را در دست داشتند ولی چون گرجیها گرجستان را ( ( سکارت ولو ) ) وزبان گرجی را ( ( کارتولی ) ) می دانند دلیلی ندارد که ما آنها را به سکایی های دوره اشکانیان ربط بدهیم چون آنچه در زبان گرجی ها قراردارد فقط فارسی قدیم یا همان زبان پارت است و برخی مورخان فعلی ایران بدون هیچگونه شناختی از زبان وفرهنگ گرجیها می خواهند فرهنگ وحشیگری سکایی ها را درتاریخ اشکانیان فقط به حساب گرجیها بنویسند واین مانند این است که ما پیروزی ایران در جنگ برعلیه عراق رافقط به حساب مردم خوزستان بنویسیم واینگونه کارها فقط غرض ورزی است.


کلمات دیگر: