۱. چاق شدن، فربه شدن ≠ لاغر شدن
۲. به شدن، بهبود یافتن، سرحال آمدن
۳. هوش آمدن، از حالت اغمابیرون آمدن، نیرو گرفتن، انرژی یافتن، بانشاطشدن ≠ مدهوش شدن، از هوش رفتن
حال آمدن
مترادف و متضاد
فرهنگ معین
(مَ دَ) (مص ل .) بهبود یافتن ، چاق شدن .
کلمات دیگر: