کلمه جو
صفحه اصلی

فرو داشت

فرهنگ معین

(فُ) (مص مر.) 1 - فرو گذاشتن ، تقصیر، کوتاهی . 2 - انجام و آخر کار. 3 - تنزل ، به پستی گراییدن .



کلمات دیگر: