مترادف انطباق : برابری، وفق، یکسانی
برابر پارسی : همانندی، برابری، یکسانی، همسانی، همتایی، سازش
conformity, coincidence, [geom.] superposition
adaptation, coincidence, consistency
برابری، وفق، یکسانی
در نظریۀ تحول شناختی پیاژه، فرایند تطبیق ساختارهای شناختی فرد برای برآوردن خواستهای محیطی که شامل دو فرایند مکمل درونانطباق و برونانطباق است
مطابقت دادن مشخصات هر دستگاه مخابراتی با استانداردهای منتشرشده
برابری، سازش