(تلفظ: rāymand) (رای + مند (پسوند دارندگی)) ، صاحب رأی ، با تدبیر ، عاقل ، خردمند ؛ (در قدیم) آن که عزم و قصد کاری دارد ؛ عزم کننده ، قصد کننده .
رایمند
فرهنگ اسم ها
دانشنامه عمومی
خدای رای و تدبیر ایران باستان؛ صاحب رای و اندیشه؛ متفکر.
کلمات دیگر:
(تلفظ: rāymand) (رای + مند (پسوند دارندگی)) ، صاحب رأی ، با تدبیر ، عاقل ، خردمند ؛ (در قدیم) آن که عزم و قصد کاری دارد ؛ عزم کننده ، قصد کننده .
خدای رای و تدبیر ایران باستان؛ صاحب رای و اندیشه؛ متفکر.