مترادف مستقل : آزاد، خودمختار، ناوابسته، خودگردان، خودفرمان، غیروابسته، مختار، جدا، جداگانه، علی حده
متضاد مستقل : غیرمستقل، وابسته
برابر پارسی : آزاد، بدون وابستگی، جداسر، جُداسر، خود سالار، خودپا، خودسر، ناوابسته
independent
مستقل , خودمختار , ارادي , عمدي , خودبخود , منسوب به دستگاه عصبي خودکار , خود مختار , داراي قدرت مطلقه
آزاد، خودمختار، ناوابسته، خودگردان، خودفرمان، غیروابسته، مختار ≠ غیرمستقل، وابسته
جدا
جداگانه، علیحده
۱. آزاد، خودمختار، ناوابسته، خودگردان، خودفرمان، غیروابسته، مختار
۲. جدا
۳. جداگانه، علیحده ≠ غیرمستقل، وابسته
← کمانهکشی مستقل
جداسر، خودپا، خودسر، ناوابسته، بدون وابستگی، خود سالار