کلمه جو
صفحه اصلی

املا


مترادف املا : درست نویسی، دیکته

برابر پارسی : نوشتن، نوشتار

فارسی به انگلیسی

dictation, orthography, spelling

فارسی به عربی

قواعد الاملاء

مترادف و متضاد

درست‌نویسی، دیکته


فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) پر کردن ۲ - مطلبی را تقریر کردن تا دیگری بنویسد . ۳ - (اسم ) نوشتن مطلبی که بشخص تقریر کنند دیکته . ۴ - طریق. نوشتن کلمات درست نویسی رسمالخط .

لغت نامه دهخدا

املا. [ اِ ] ( از ع ، مص ، اِ ) رجوع به املاء شود.

املأ. [ اَ ل ًَْ ] ( ع ن تف ) پرتر. ( یادداشت مؤلف ). || بمجاز، تواناتر و بی نیازتر، گویند: هو املأ القوم ؛ ای اقدرهم و اغناهم. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). هذا الامر املأ بک ؛ای املک. ( از منتهی الارب ). || بمجاز، کاملتر، گویند: فلان املأ لعینی من فلان ؛ ای اتم فی کل شی منظراً و حسناً. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ).

املأ. [ اَ ل ًَْ ] (ع ن تف ) پرتر. (یادداشت مؤلف ). || بمجاز، تواناتر و بی نیازتر، گویند: هو املأ القوم ؛ ای اقدرهم و اغناهم . (از اقرب الموارد) (از المنجد). هذا الامر املأ بک ؛ای املک . (از منتهی الارب ). || بمجاز، کاملتر، گویند: فلان املأ لعینی من فلان ؛ ای اتم فی کل شی ٔ منظراً و حسناً. (از اقرب الموارد) (از المنجد).


املا. [ اِ ] (از ع ، مص ، اِ) رجوع به املاء شود.


فرهنگ عمید

۱. مطلبی را تقریر کردن که دیگری بنویسد.
۲. (اسم ) مطلبی که معلم بگوید و شاگرد بنویسد.
۳. طریقۀ نوشتن کلمات.
۴. درست نوشتن.

دانشنامه عمومی

املا فرایند زبان شناسانهٔ درست نویسی با حروف و اِعرابِ لازم به نحو قابل درک با حدی از استانداردسازی است.
خوانش پریشی
تک نگاره
دستور خط
غلط یاب

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی یُمِلَّ: که املا کند (بگوید تا بنویسند )
معنی لْیُمْلِلِ: باید که املا کند (بگوید تا بنویسند ،در اصل "لِیُمْلِلِ"(صیغه امر غائب بوده )که با اضافه شدن واو برای سهولت لام ساکن شده است .لام آخر نیز به دلیل تقارن با حرف ساکن یا تشدید دار کلمه بعد حرکت گرفته )
ریشه کلمه:
امل (۲ بار)

گویش مازنی

/amlaa/ مرتعی در بین راه لاسم و نوا در منطقه آمل که آثار قلعه ای قدیمی به نام گلندان در آن وجود دارد

مرتعی در بین راه لاسم و نوا در منطقه آمل که آثار قلعه ای قدیمی ...


جدول کلمات

دیکته

پیشنهاد کاربران

درست نویسی

آملا میوه درختی زینتی است و میوه های خوراکی تولید می کند و تا حدود ۱۸ متر ارتفاع و در برخی موارد به ندرت تا ۳۰ متر ارتفاع می تواند رشد کند.
میوه این درخت دارویی بوده و به نام آمُله یا انگور فرنگی هندی و به نام های دیگری چون میروبالان، آملج و اَملَج و اونلا می باشد.

امتحانی که میزان خطای فردی را نشان میدهد .

درست نویسی، دیکته، نوشتن، نوشتار

آملا اسم پسرانه است

اِمْلا:
در عربی به "عمل کسی که به صدای بلند سخنی ادا می کند تا دیگری آن را بنویسد" املا می گویند. این کلمه در متون قدیم فارسی نیز به همین معنی به کار رفته است: دبیر را بخواند و نامه ای بر او املا کرد سخت نیکو و گفت این را به هر شهری نویس". اما امروزه در فارسی املا را بیشتر به معنای رسم الخط به کار می برند و اشکالی ندارد.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۴٠. )

نوشتار، رسم الخط، شکل نوشتاری کلمات، دیکته

خوانبشت


کلمات دیگر: