کلمه جو
صفحه اصلی

اسکن

عربی به فارسی

همساز , همساز کردن , جا دادن , منزل دادن , وفق دادن با , تطبيق نمودن , تصفيه کردن , اصلا ح کردن , اماده کردن(براي) , پول وام دادن(بکسي) , ساکن شدن(در) , مسکن گزيدن , سکني گرفتن در , بودباش گزيدن در , اباد کردن


فرهنگ فارسی

( اسم ) اسکناس
بهندی اسم بهمن ابیض است

فرهنگ معین

(اِ کَ ) [ انگ . ] (اِ. ) تصویری که به کمک اسکنر به دست می آید.

لغت نامه دهخدا

اسکن. [ اِ ک ِ ] ( اِ ) در تداول مَشتی ها، اسکناس.

اسکن.[ اَ ک َ ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از سکون. آرمیده تر.

اسکن. [ ] ( اِ ) بهندی اسم بهمن ابیض است.

اسکن . [ ] (اِ) بهندی اسم بهمن ابیض است .


اسکن . [ اِ ک ِ ] (اِ) در تداول مَشتی ها، اسکناس .


اسکن .[ اَ ک َ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از سکون . آرمیده تر.


دانشنامه آزاد فارسی

اِسکَن (scanning)
(یا: روبشگری) در پزشکی، روش بررسی غیر تهاجمی اعضای بدن، برای کشف ناهنجاری های ساختاری یا عملکرد آن ها. در این روش، امواج قابل ردیابی، مثل فراصوت، پرتوی گاما، یا پرتوی ایکس، از بخش های بدن عبور داده می شوند. رایانه الگوی جذب پرتوها را تحلیل می کند و به صورت تصویر روی صفحه نمایش می دهد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
سکن (۶۹ بار)

پیشنهاد کاربران

جست و جو، پردازش

تست گرفتن، وارسی

جست جو _پایش

پویه

برداشت

واکاوی، برسی

اِسکَن
پَرتویاب، یابِشگَر، یابه، یابَن ( - اَن پسوند نام ابزار )
کاوَن، زِکاو ( ز - پیشوند مانند:زُدودن ) ، یابانه،
کاوَنده، کاوَک، کاویز، یابَک، یابیز، زِکُن، اَزکُن ( کردن )


کلمات دیگر: