کلمه جو
صفحه اصلی

تعدی


مترادف تعدی : آزار، اجحاف، تجاوز، تخطی، تطاول، زور، زورگویی، ستم، ظلم ، حمله، تعرض، درازدستی

متضاد تعدی : دادگری

برابر پارسی : ستم، ستمگری، زورگویی، دست اندازی

فارسی به انگلیسی

abuse, aggression, encroachment, oppression, outrage, trespass, injustice

encroachment, injustice


abuse, aggression, encroachment, oppression, outrage, trespass


فارسی به عربی

انتهک , توغل , سیء , ظلم

مترادف و متضاد

آزار، اجحاف، تجاوز، تخطی، تطاول، زور، زورگویی، ستم، ظلم ≠ دادگری


infringement (اسم)
تعدی، تجاوز، تخلف

incursion (اسم)
تعدی، تاخت و تاز، غارت، تهاجم، تاراج و حمله، غارتگری

inroad (اسم)
تعدی، حمله، تاخت و تاز، تکش، تهاجم، هجوم

oppression (اسم)
تعدی، جور، حیف، فشار، افسردگی، ظلم، ستم، بیداد

violation (اسم)
نقض عهد، تعدی، تجاوز، بلاء، نقض، تخلف، تخطی

abusive (صفت)
نامربوط، تهمت، دشنام، فحاش، بدزبان، زبان دراز، توهین آمیز، تجاوز به عصمت، تعدی، قابل استفاده، پر توپ و تشر

۱. آزار، اجحاف، تجاوز، تخطی، تطاول، زور، زورگویی، ستم، ظلم ≠ دادگری
۲. حمله، تعرض، درازدستی ≠ دادگری


فرهنگ فارسی

تجاوزکردن، ستم کردن، دست اندازی کردن
۱ - ( مصدر ) تجاوز کردن ز انداز. خود گذشتن . ۲ - ستم کردن دست اندازی کردن . ۳ - ( اسم ) دست اندازی . ۴ - ستمکاری . ۵ - سر زدن فعل از فاعل و بمفعول رسیدن . جمع : تعدیات .

فرهنگ معین

(تَ عَ دِّ ) [ ع . ] (مص ل . ) تجاوز کردن .

لغت نامه دهخدا

تعدی. [ ت َ ع َدْ دی ] ( ع مص ) فاگذاشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). درگذشتن از کار و ترک دادن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تجاوز کردن از حد خود. ( غیاث اللغات ). از حد درگذشتن. ( آنندراج ). گذشتن. ( از اقرب الموارد ). || افزونی جستن بر کسی. ( تاج المصادر بیهقی ). افزونی جستن. ( زوزنی ). || ستم کردن بر کسی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ظلم و ستم و زبردستی و ستمگری و جور و ریژک و جبر و زور و زورآوری و سختگیری و درازدستی. ( از ناظم الاطباء ). مجازاً به معنی ستم و ظلم آید. ( غیاث اللغات ) : استادم بونصر را بخواندند تا آنچه از اریارق رفته بود ازتهور و تعدیها باز نمود. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 229 ). پیغام داده و نموده و گفته که اصل تهور و تعدی از شما بوده. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 354 ). تعدی سلجوقیان از حد و اندازه می بگذرد و ولایت خوارزمشاه ملک را باید داد. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 704 ). دست تعدی گشاد و بضرورت تنی چند را فروکوفت. ( گلستان ). و بظلم و تعدی معروف بود. ( گلستان ). || گرفتن مهر را: تعدی مهر فلانة؛ گرفت آن را. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || به شیر، از می بی نیاز شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || بی نیاز گردانیدن چراگاه از شراء گیاه. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). بی نیاز گردانیدن چراگاه از خریدن گیاه. ( ناظم الاطباء ). || متعدی کردن فعل لازم را به یکی از ادوات تعدیه. ( ناظم الاطباء ): تعدی الفعل کان متعدیاً. ( از اقرب الموارد ). تجاوز فعل از فاعل به مفعول به ، مقابل لزوم.

فرهنگ عمید

۱. تجاوز کردن، دست اندازی کردن به چیزی.
۲. ستم کردن.
۳. از حد درگذشتن.
* تعدی کردن: (مصدر متعدی ) تجاوز کردن، دست اندازی کردن.

۱. تجاوز کردن؛ دست‌اندازی‌ کردن به چیزی.
۲. ستم ‌کردن.
۳. از حد درگذشتن.
⟨ تعدی کردن: (مصدر متعدی) تجاوز کردن؛ دست‌اندازی ‌کردن.


دانشنامه عمومی

تعدی (فیلم ۲۰۱۱). تعدی (به انگلیسی: Trespass) یا بحران فیلمی محصول سال ۲۰۱۱ آمریکا به کارگردانی جوئل شوماخر است. در این فیلم بازیگرانی همچون نیکولاس کیج، نیکول کیدمن، لیانا لیبراتو، کم جیجاندت، بن مندلسون، دش میهوک، جوردانا اسپیرو و امیلی مید ایفای نقش کرده اند.
۱۴ سپتامبر ۲۰۱۱ (۲۰۱۱-09-۱۴) (جشنواره فیلم تورنتو)
۱۴ اکتبر ۲۰۱۱ (۲۰۱۱-10-۱۴) (ایالات متحده)
«کایل» (نیکلاس کیج) و «سارا میلر» (نیکول کیدمن) زن و شوهری هستند که به همراه دختر نوجوانشان، «آوری» (لیانا لیبراتو) زندگی بسیار خوب و خوشی دارند. کایل در کار خرید و فروش الماس است و از این طریق توانسته ثروت هنگفتی بهم بزند. اما در شبی، یک گروه به خانه خانواده میلر حمله می کنند و تنها خواسته آنها هم پول است. کایل تصمیم می گیرد در مقابل این گروه بایستد اما …

پیشنهاد کاربران

دست برگشودن

تعدی = تراگذری
متعدی= تراگذر
تکواژها:تَرا ( پیشوند ) /گذر ( بُن کنونی کارواژه گذشتن )
کارواژه:تَراگذشتن

دست درازی

در ریاضیات گفته میشود:Transitivity

از حد دررفتن ؛ تجاوز و تخطی کردن

درگذشتن

تعدی مسلک = متجاوز ، متخطی


کلمات دیگر: