کلمه جو
صفحه اصلی

علیا


برابر پارسی : فراسو، بالا، دست بالا

فارسی به انگلیسی

high, great, higher, greater, superior, upper, upstream

higher, greater


superior, upper, upstream


فرهنگ اسم ها

اسم: علیا (دختر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: olyā) (فارسی: علیا) (انگلیسی: olya)
معنی: بزرگوارتر، برتر، بلندتر، بالاتر، والا و با ارزش، ویژگی جایی که نسبت به جای دیگر بر بلندی قرار گرفته است، بالا در مقابل سفلی، ( در قدیم ) رفیع، والا

فرهنگ فارسی

یکی از دهستانهای چهارگانه شهرستان اردستان در خاور این شهرستان واقع حدود و مشخصات آن بشرح زیر است : از شمال بدهستان گرمسیر از جنوب بدهستان برزاوند و بخش کوهپایه شهرستان اصفهان از خاور بدهستان پایین ( سفلی ) از باختر بشهرستان کاشان . وضع طبیعی در مرکز این دهستان دو رشته ارتفاع مجزا بنام کوه جقند و کوه لاسیب قرار دارد که راه اردستان باصفهان از وسط این دو ارتفاع میگذرد و دیگر رشته ارتفاع کوه شورغستان که از جنوب خاور بطرف شمال باختر ادامه دارد . هوا نسبه معتدل آب از قنات محصول غلات گردو بادام قیسی کتیرا شغل زراعت و مختصری گله داری و صنایع دستی زنان . این دهستان از ۲۶ آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده . ۱۳۳۴ تن سکنه قرائ مهم کچوسنگ ( مرکز دهستان ) شیرازان جنبه فسخود آونج ( فرهنگ جغرافیائی ایران .ج ۱٠ ).
مونث اعلی، بلندتر، ونیزبه معنی بالاووبلند، جای بلند، بالای هرچیز
( صفت ) مونث اعلی جمع : علی . ۱ - بلند تر بالاتر . توضیح در فارسی مراعات تانیث کلمه نمی شود و آن به صورت صفت استعمال می گردد : آتش دوزخ از آن آتش بسی عالیتر است گر غذا در خورد یابد در سوی علیا شود . ۲ - هر مکان بلند و مشرف مقابل سفلی .
یکی از دهستان های چهار گانه شهرستان اردستان است که در خاور این شهرستان واقع شده و حدود و مشخصات آن بشرح زیر است

فرهنگ معین

( ~. ) [ ع . ] (ص تف . ) مؤنث اعلی . ۱ - بلندتر، بالاتر. ۲ - هر جای بلند و مرتفع .
(عُ لْ ) [ ع . ] ۱ - (ص . ) جای بلند. ۲ - (اِ. ) آسمان . ۳ - سر کوه .

( ~.) [ ع . ] (ص تف .) مؤنث اعلی . 1 - بلندتر، بالاتر. 2 - هر جای بلند و مرتفع .


(عُ لْ) [ ع . ] 1 - (ص .) جای بلند. 2 - (اِ.) آسمان . 3 - سر کوه .


لغت نامه دهخدا

علیا. [ ] (اِخ ) نام عورتی که پس از «هوشی »هفت سال بر بنی اسرائیل سلطنت کرد و بعضی از ملک زادگان را به قتل رساند. (از حبیب السیر چ تهران ص 46).


علیا. [ ع ُل ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میمند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، که مشهور به «ده بالا» است . رجوع به «ده بالا» شود. (از فرهنگ جعرافیایی ایران ج 7).


علیا. [ ع ُل ْ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز واقع در 45 هزارگزی شمال زرقان و 6 هزارگزی راه فرعی مرودشت به ابرج . سکنه ٔ آن 45 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).


علیا. [ ع ُل ْ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای ناحیه ٔ فرمشکان ، که آن ناحیه ای است در جنوب کوار. (از فارسنامه ٔ ناصری ).


علیا. [ ع ُل ْ ] (اِخ ) قریه ای است واقع در ده فرسخی میانه ٔ جنوب و مشرق آباده . (از فارسنامه ٔ ناصری ).


علیا. [ ع ُل ْ ] (اِخ ) یکی از دهستان های چهارگانه ٔ شهرستان اردستان است که در خاور این شهرستان واقع شده و حدود و مشخصات آن به شرح زیر است :
حدود: از شمال به دهستان گرمسیر، از جنوب به دهستان برزاوند و بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان ، از خاور به دهستان پائین ، از باختر به شهرستان کاشان .
وضع طبیعی : در مرکز این دهستان دو رشته ارتفاع مجزا بنام کوه «جقند» و کوه «لاسیب » قرار دارد، که راه اردستان به اصفهان از وسط این دو ارتفاع میگذرد.و دیگر رشته ارتفاع کوه «شورغستان » که از جنوب خاور بطرف شمال باختر ادامه دارد (که خطالرأس این رشته ارتفاع حد طبیعی دهستان علیا را با بخش کوهپایه مشخص مینماید). ضمناً راه فرعی اردستان به اصفهان از گردنه ٔ شورغستان رشته ارتفاع نامبرده عبور میکند. هوای این دهستان نسبتاً معتدل ، و آب مزروعی قراء از قنوات تأمین میشود. محصول عمده ٔ آن غلات ، گردو، بادام ، قیسی و کتیرا است .
شغل اهالی زراعت و مختصری گله داری ، و صنعت محلی آن کرباس بافی است . قرای این دهستان بوسیله ٔ راههای ماشین رو و ارابه رو به یکدیگر مربوط میشوند. این دهستان از26 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و جمعیت آن 13340 تن است .
قرای مهم آن عبارتند از کچوسنگ (مرکزدهستان )، شیرازان ، جنبه ، فسخود، آونج . در بهار سال 1328 هَ . ش . بعلت جریان سیل ، قسمتی از آبادیهای این دهستان خراب شد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


علیا. [ ع ُل ْ ] (ع ن تف ) مؤنث أعلی ̍. بلندتر. (از تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة). || هر جای بلند. (از اقرب الموارد) (متن اللغة). ج ، عُلا . (تاج العروس )(اقرب الموارد) (متن اللغة). رجوع به أعلی ̍ شود.
- الید العلیا خیر من الید السفلی ؛ منظور از علیا در اینجا بخش نده و انفاق کننده و یا عفیف است . و مقصود از سفلی سؤال کننده و درخواست کننده است . (از لسان العرب ) (ذیل اقرب الموارد).
- صفة اﷲ العلیا ؛ منظور شهادت «لا اله الاّ اﷲ» است . (از لسان العرب ) (ذیل اقرب االموارد).
- علیا مضر ؛ قسمت بالای مضر، که گویند قریش و قیس است . و غیر از آنها را سفلی مضر گویند. (از تاج العروس ) (اقرب الموارد) (متن اللغة).


علیا. [ ع ُل ْ ] ( ع ن تف ) مؤنث أعلی ̍. بلندتر. ( از تاج العروس ) ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). || هر جای بلند. ( از اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). ج ، عُلا . ( تاج العروس )( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ). رجوع به أعلی ̍ شود.
- الید العلیا خیر من الید السفلی ؛ منظور از علیا در اینجا بخش نده و انفاق کننده و یا عفیف است. و مقصود از سفلی سؤال کننده و درخواست کننده است. ( از لسان العرب ) ( ذیل اقرب الموارد ).
- صفة اﷲ العلیا ؛ منظور شهادت «لا اله الاّ اﷲ» است. ( از لسان العرب ) ( ذیل اقرب االموارد ).
- علیا مضر ؛ قسمت بالای مضر، که گویند قریش و قیس است. و غیر از آنها را سفلی مضر گویند. ( از تاج العروس ) ( اقرب الموارد ) ( متن اللغة ).

علیا. [ ] ( اِخ ) نام عورتی که پس از «هوشی »هفت سال بر بنی اسرائیل سلطنت کرد و بعضی از ملک زادگان را به قتل رساند. ( از حبیب السیر چ تهران ص 46 ).

علیا. [ ع ُل ْ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان میمند بخش مرکزی شهرستان فیروزآباد، که مشهور به «ده بالا» است. رجوع به «ده بالا» شود. ( از فرهنگ جعرافیایی ایران ج 7 ).

علیا. [ ع ُل ْ ] ( اِخ ) دهی است کوچک از دهستان مرودشت بخش زرقان شهرستان شیراز واقع در 45 هزارگزی شمال زرقان و 6 هزارگزی راه فرعی مرودشت به ابرج. سکنه آن 45 تن است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

علیا. [ ع ُل ْ ] ( اِخ ) قریه ای است واقع در ده فرسخی میانه جنوب و مشرق آباده. ( از فارسنامه ناصری ).

علیا. [ ع ُل ْ ] ( اِخ ) قریه ای است از قرای ناحیه فرمشکان ، که آن ناحیه ای است در جنوب کوار. ( از فارسنامه ناصری ).

علیا. [ ع ُل ْ ] ( اِخ ) یکی از دهستان های چهارگانه شهرستان اردستان است که در خاور این شهرستان واقع شده و حدود و مشخصات آن به شرح زیر است :
حدود: از شمال به دهستان گرمسیر، از جنوب به دهستان برزاوند و بخش کوهپایه شهرستان اصفهان ، از خاور به دهستان پائین ، از باختر به شهرستان کاشان.
وضع طبیعی : در مرکز این دهستان دو رشته ارتفاع مجزا بنام کوه «جقند» و کوه «لاسیب » قرار دارد، که راه اردستان به اصفهان از وسط این دو ارتفاع میگذرد.و دیگر رشته ارتفاع کوه «شورغستان » که از جنوب خاور بطرف شمال باختر ادامه دارد ( که خطالرأس این رشته ارتفاع حد طبیعی دهستان علیا را با بخش کوهپایه مشخص مینماید ). ضمناً راه فرعی اردستان به اصفهان از گردنه شورغستان رشته ارتفاع نامبرده عبور میکند. هوای این دهستان نسبتاً معتدل ، و آب مزروعی قراء از قنوات تأمین میشود. محصول عمده آن غلات ، گردو، بادام ، قیسی و کتیرا است.

فرهنگ عمید

۱. هر مکان مرتفع، جای بلند.
۲. (اسم ) سرکوه.
۳. (اسم ) آسمان.
۱. [مقابلِ سفلیٰ] ویژگی جای بلند، بالا.
۲. [قدیمی] والا، باارزش.

۱. هر مکان مرتفع؛ جای بلند.
۲. (اسم) سرکوه.
۳. (اسم) آسمان.


۱. [مقابلِ سفلیٰ] ویژگی جای بلند؛ بالا.
۲. [قدیمی] والا؛ باارزش.


دانشنامه عمومی

مونث علی می باشد بمعنی بلند مرتبه و بزرگوار.


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی عُلْیَا: والاتر و برتر
معنی عُلَیٰ: بلندتر ها- برترها (جمع عُلیا)
ریشه کلمه:
علو (۷۰ بار)

پیشنهاد کاربران

عِلیا درسته یا عُلیا؟
لطفا با منبع بیان کنید
چون بعضی ها میگن حِلما درست نیست درستش حُلما هست
که بعد تحقیق فهمیدم که حِلما معنی صبور هست و حُلما معنی خواب پریشان
لطفا راهنمایی کنید

اسمِ خیلی زیباییه "علیا" . 💙

یعنی بخشنده ی والا

علیا ( elia ) = بانوی والا، رفیع

eliya:بانوی با ارزش

علیا :/olyā/ علیا ( عربی ) 1 - ویژگی جایی که نسبت به جای دیگر بر بلندی قرار گرفته است، بالا در مقابل سفلی؛ 2 - ( در قدیم ) رفیع، والا.

علیا اسم دختر با ریشه عربی است .

علیا واژه ی عربی است به معنی بالادست ، نام محله ای درشهرممقان آذربایجان شرقی است. در خود محل واژه ی ترکی "یوخاری محله " کاربرد داردکه علیا ترجمه این واژه ی ترکی است .



کلمات دیگر: