(تلفظ: qāniye) (عربی) (مؤنث غانی) ، زنی که به سبب زیبایی خویش بینیاز از زیور باشد ؛ زن جوان پاکدامن در زندگی زناشویی .
غانیه
فرهنگ اسم ها
اسم: غانیه (دختر) (عربی) (تلفظ: qāniye) (فارسی: غانيه) (انگلیسی: ghaniye)
معنی: زن جوان پاکدامن، ( مؤنث غانی )، زنی که به سبب زیبایی خویش بی نیاز از زیور باشد، زن جوان پاکدامن در زندگی زناشویی
معنی: زن جوان پاکدامن، ( مؤنث غانی )، زنی که به سبب زیبایی خویش بی نیاز از زیور باشد، زن جوان پاکدامن در زندگی زناشویی
فرهنگ فارسی
مونث غانی ۱ - زنی که به سبب حسن خویش بی نیاز از زیور باشد . ۲ - زنی که به سبب سرمایه خویش از شوهر خود بی نیاز باشد ۳ - زن جوان پاکدامن با شوی جمع : غانیات .
فرهنگ معین
(یِ ) [ ع . غانیة ] (ص . ) مؤنث غانی ۱ - زنی زیبا که نیاز به آرایش نداشته باشد. ۲ - زن پاکدامن شوهردار.
لغت نامه دهخدا
غانیه. [ ی َ ] ( ع ص ) زنی که بی نیاز باشد بخوبی خود از پیرایه. ( منتهی الارب ). زن که بی نیاز باشداز آرایش. ( مهذب الاسماء ). || زن بی نیاز بشوی خود از سرمایه. ( منتهی الارب ). || زن که بشوی خود بسنده کند. ( مهذب الاسماء ). زن جوان پاکدامن باشوی. ( منتهی الارب ). || زن که مقیم باشد در خانه پدر و مادر و سبا بر وی واقع نشده باشد.( منتهی الارب ). التی غنیت ببیت ابویها و لم یقع علیهاسباء. ( قطر المحیط ). || زن بی نیاز که خواهش او دارند و او نخواهد. ( منتهی الارب ). ج ، غوانی.
غانیه. ( اِخ ) رجوع به گانیه شود.
غانیه. ( اِخ ) رجوع به گانیه شود.
غانیه . (اِخ ) رجوع به گانیه شود.
غانیه . [ ی َ ] (ع ص ) زنی که بی نیاز باشد بخوبی خود از پیرایه . (منتهی الارب ). زن که بی نیاز باشداز آرایش . (مهذب الاسماء). || زن بی نیاز بشوی خود از سرمایه . (منتهی الارب ). || زن که بشوی خود بسنده کند. (مهذب الاسماء). زن جوان پاکدامن باشوی . (منتهی الارب ). || زن که مقیم باشد در خانه ٔ پدر و مادر و سبا بر وی واقع نشده باشد.(منتهی الارب ). التی غنیت ببیت ابویها و لم یقع علیهاسباء. (قطر المحیط). || زن بی نیاز که خواهش او دارند و او نخواهد. (منتهی الارب ). ج ، غوانی .
فرهنگ عمید
زنی که به واسطۀ زیبایی خود بی نیاز از زینت باشد.
کلمات دیگر: