کلمه جو
صفحه اصلی

پری سیما


مترادف پری سیما : پریچهر، پری رخسار، پریرو، پریرخ، پری منظر، جمیل، خوبرو

متضاد پری سیما : بدقیافه

فرهنگ اسم ها

اسم: پری سیما (دختر) (فارسی، عربی) (تلفظ: p.-simā) (فارسی: پري‌سيما) (انگلیسی: pari-sima)
معنی: فرشته رو، زیبا مثل پری، ( به مجاز ) زیباروی، ( = پری چهر )، پری ( فارسی ) + سیما ( عربی ) پریچهره، زیبارو

(تلفظ: pari simā) (فارسی ـ عربی) (= پری چهر) ، ← پری‌ چهر.


پیشنهاد کاربران

روی همچون ماه


بسر بری سیما

مامان دیوونه دوست دارم مامان من ببر تهران لیلا رعنا چیکار میکند دختر عمه مامان مامان راستی حمید قاتل شوهر مامان غلامی مامان بسر زایدی اسم گذاشتی حمید رضا صفایی عمه چیکار میکنه خونه دارو میخورد بدر ببرم دکتر بیمارستان

چهره فرشته


کلمات دیگر: