انجيرهندي , کاکتوس , صباره خنجري
صبار
عربی به فارسی
فرهنگ اسم ها
اسم: صبار (دختر، پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: sabar) (فارسی: صبار) (انگلیسی: sabar)
معنی: بسیار صبر کننده، صبور، از نامهای خداوند
معنی: بسیار صبر کننده، صبور، از نامهای خداوند
فرهنگ فارسی
( اسم ) انجیر هندی که نوعی کاکتوس است.
سربند شیشه و مانند آن
سربند شیشه و مانند آن
فرهنگ معین
(صَ ) [ ع . ] (اِ. ) بادی که از جانب شمال شرقی می وزد.
(صَ بّ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - بسیار شکیبا، شدیدالبصر. ۲ - یکی از نام های خدای تعالی . ۳ - کسی که ضمیرش در خدا و برای خدا و به وسیلة خداست . (تصوف ).
(صَ بّ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - بسیار شکیبا، شدیدالبصر. ۲ - یکی از نام های خدای تعالی . ۳ - کسی که ضمیرش در خدا و برای خدا و به وسیلة خداست . (تصوف ).
(صَ) [ ع . ] (اِ.) بادی که از جانب شمال شرقی می وزد.
(صَ بّ) [ ع . ] (ص .) 1 - بسیار شکیبا، شدیدالبصر. 2 - یکی از نام های خدای تعالی . 3 - کسی که ضمیرش در خدا و برای خدا و به وسیلة خداست . (تصوف ).
لغت نامه دهخدا
صبار. [ ص َب ْ با ] ( ع ص ) صیغه مبالغه از صبر. شدیدالصبر. بسیار شکیبا. شکیبا. ( معجم البلدان ).
صبار. [ ص َب ْ با ] ( اِخ ) نامی از نامهای خدا.
صبار. [ ص ُ ] ( ع اِ ) صُبّار. تمرهندی است :
مرا کرد محموم صداع خمار
رسان ساقیا آن شراب صبار.
صبار. [ ص ِ ] ( ع اِ ) ج ِ صُبرَة. رجوع به صبرة شود.
صبار. [ ص ِ ] ( ع اِ ) سربند شیشه و مانند آن. ( منتهی الارب ). سداد. ( اقرب الموارد ).
صبار. [ ص َب ْ با ] ( اِخ ) نامی از نامهای خدا.
صبار. [ ص ُ ] ( ع اِ ) صُبّار. تمرهندی است :
مرا کرد محموم صداع خمار
رسان ساقیا آن شراب صبار.
میرنظمی ( از فرهنگ شعوری ج 2 ص 160 ).
رجوع به تمر هندی شود.صبار. [ ص ِ ] ( ع اِ ) ج ِ صُبرَة. رجوع به صبرة شود.
صبار. [ ص ِ ] ( ع اِ ) سربند شیشه و مانند آن. ( منتهی الارب ). سداد. ( اقرب الموارد ).
صبار. [ ص َب ْ با ] (اِخ ) نامی از نامهای خدا.
صبار. [ ص َب ْ با ] (ع ص ) صیغه ٔ مبالغه از صبر. شدیدالصبر. بسیار شکیبا. شکیبا. (معجم البلدان ).
صبار. [ ص ِ ] (ع اِ) ج ِ صُبرَة. رجوع به صبرة شود.
صبار. [ ص ِ ] (ع اِ) سربند شیشه و مانند آن . (منتهی الارب ). سداد. (اقرب الموارد).
صبار. [ ص ُ ] (ع اِ) صُبّار. تمرهندی است :
مرا کرد محموم صداع خمار
رسان ساقیا آن شراب صبار.
رجوع به تمر هندی شود.
مرا کرد محموم صداع خمار
رسان ساقیا آن شراب صبار.
میرنظمی (از فرهنگ شعوری ج 2 ص 160).
رجوع به تمر هندی شود.
فرهنگ عمید
بسیار شکیبا.
تمر هندی، انجیر هندی که نوعی کاکتوس است.
تمر هندی، انجیر هندی که نوعی کاکتوس است.
بسیارشکیبا.
تمر هندی؛ انجیر هندی که نوعی کاکتوس است.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی صَبَّارٍ: بسیار صبر کننده
ریشه کلمه:
صبر (۱۰۳ بار)
«صبّار» از مادّه «صَبْر» و «شکور» هر دو صیغه مبالغه است که یکی فزونی صبر و استقامت را می رساند و دیگری فزونی شکرگزاری نعمت، اشاره به این که افراد باایمان نه در مشکلات و روزهای سخت دست و پای خود را گم می کنند و تسلیم حوادث می شوند و نه در روزهای پیروزی و نعمت، گرفتار غرور و غفلت می گردند.
ریشه کلمه:
صبر (۱۰۳ بار)
«صبّار» از مادّه «صَبْر» و «شکور» هر دو صیغه مبالغه است که یکی فزونی صبر و استقامت را می رساند و دیگری فزونی شکرگزاری نعمت، اشاره به این که افراد باایمان نه در مشکلات و روزهای سخت دست و پای خود را گم می کنند و تسلیم حوادث می شوند و نه در روزهای پیروزی و نعمت، گرفتار غرور و غفلت می گردند.
wikialkb: صَبّار
پیشنهاد کاربران
شدیدالصبر، بسیار صبر کننده
صیغه مبالغه از صبر
صیغه مبالغه از صبر
کلمات دیگر: