مترادف صداقت : خلوص، درستکاری، راستی، راستگویی، صدق، مصادقت
متضاد صداقت : ناراستی
برابر پارسی : راستی، بی آلایشی، درستی، راستگویی، رو راستی
truthfulness, truth
candidness, candor, earnestness, fidelity, frankness, honesty, integrity, loyalty, openness, principle, sincerity, troth, truth, truthfulness, veracity
(تلفظ: se(a)dāqat) (عربی) راستی و درستی ؛ (در عرفان) نزد اهل سلوک پایداری دل در وفا و جفا و منع و عطا است.
خلوص، درستکاری، راستی، راستگویی، صدق، مصادقت ≠ ناراستی
صداقت . [ ص َ / ص ِ ق َ ] (ع اِمص ) دوستی . (منتهی الارب ) (ربنجنی ) (مهذب الاسماء). دوستی داشتن . (مقدمه ٔ میرسید شریف ). و محبتی است صادق که باعث شود بر اهتمام جملگی اسباب فراغت صدیق و ایثار رسانیدن بهر چیز که ممکن باشد. (نفایس الفنون ) : و قواعد صداقت میان ایشان مستحکمتر شد. (کلیله و دمنه ). || نزد سالکان عبارت است ازاینکه دل را در اطوار مختلفه ای که بر او طاری شود پیوسته بر یک حال بازداشته ، وفا و جفا، و منع و عطا، و غم و شادی را برابر و یکسان پندارند. و بروز این صفت در آدمی بر اثر محبت و عشق باشد نسبت بمعشوق حقیقی . و صداقت را پنج درجه است . اول صفا و نشانه ٔ آن نفرت از نفس اماره و احتراز از هوی ، و مخالفت با شهوات ، و ترک مقصود و خواهش نفس آنهم با دیده ٔ رضا، و بکلی بیرون کردن دوستی دنیا از دل . درجه ٔ دوم غیرت است .جوانمرد در این محل محب غیور گردد. و از غیرت نخواهد که کس نام محبوب او بر زبان آرد. و یا بدو نگرد. در این مقام عاقبت از خود نیز بر محبوب غیرت کند. خواجه شبلی رحمة اﷲ علیه فرماید: اللهم احشرنی اعمی . فانک اجل و اعظم من ان تراک عینی . درجه ٔ سوم اشتیاق است . در این مقام آتش شوق و آرزو زبانه زند و شعله ور گردد. درجه ٔ چهارم ذکر محبوبست که من احب شیئاً اکثر ذکره . درجه ٔ پنجم تحیر است . مصطفی صلی اﷲ علیه و سلم میفرماید: یا دلیل المتحیرین . این معنی در ابتداء بود، و در انتها میفرماید: رب زدنی تحیراً. هیچ میدانی از این تا آن مقام چه فرق است ؟ پس این مقام مقامیست رفیع که از این اخبار ممکن نیست . حضرت محبوب ، خویش بلند قدر بود، و وصول بدان جز حیرت و دهشت چه توان بود. کذا فی الصحائف . فی الصحیفة التاسعةعشر. || راستی . (منتهی الارب ). و رجوع به صداقة شود.
رو راستی، راستگویی، راست