مترادف قدوس : قدسی، قدیس، مقدس، منزه
قدوس
مترادف قدوس : قدسی، قدیس، مقدس، منزه
فارسی به انگلیسی
very holy
فرهنگ اسم ها
معنی: پاک، مبارک، منزه، قدیس، ( در قدیم )، پاک و منزه، از نام ها و صفات خداوند
مترادف و متضاد
قدسی، قدیس، مقدس، منزه
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - پاک و بی عیب و نقص ۲ - مبارک ۳ - نامی است از نامهای خدای تعالی .
مسکن سماوی خدا است
فرهنگ معین
لغت نامه دهخدا
قدوس. [ ق ُدْ دو ] ( ع ص ) پاک. ( منتهی الارب ). ای المنزه عن کل عیب و نقص.( ترتیب عادل ). || مبارک. ( منتهی الارب ).
قدوس. [ ق ُدْ دو ] ( اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی. ( منتهی الارب ). قدوس سبوح ، رب الملائکة و الروح. یکی ازصفات خدای تعالی است که مکتوب بازوهای قدوس او. ( کتاب مزامیر 98:1 و کتاب اشعیاء 52:10 ). و «کلام قدوس او». ( کتاب ارمیاء 23:9 ). و «روز مقدس من ». ( کتاب اشعیاء 58:13 ). و «روح قدوس او». ( کتاب اشعیاء 63:11 ). و«اسم قدوس من ». ( کتاب عاموس 2:7 ). و «ذکر قدوس او».( کتاب مزامیر 30:4 و 97:12 ). و «به قدوسیت خود سوگند خوردم ». ( کتاب مزامیر 89:35 ) ( قاموس کتاب مقدس ).
قدوس. [ ق ُدْ دو ] ( اِخ ) مسکن سماوی خدا است. ( کتاب مزامیر 102:19 و کتاب اشعیاء 63:15 مقابل مزامیر 36:14 ) ( قاموس کتاب مقدس ). مسکن خدای تعالی در زمین یامحل بروز جلال و ظهور عظمت او تعالی برای قوم خود. ( سفر خروج 15:13 ). گاهی از اوقات لفظ قدس تنها ( کتاب مزامیر 63:2 ) یا به الحاق لفظ دیگر همچو یا محراب ( مزامیر 28:2 ) یا کرسی ( مزامیر 47:8 ) یا حدود که مقصودعموم اراضی موعوده باشد ( مزامیر 78:54 ) یا شهرها ( کتاب اشعیاء 64:10 ) یا خانه ( کتاب اشعیاء 64:11 ) و خیمه جماعت و هیکل را قدس دنیائی گویند ( رساله عبرانیان 9:1 ) تا معلوم شود که پاینده و برقرار نخواهند بود و نمونه قدس سماوی میباشند. ( قاموس کتاب مقدس ).
قدوس . [ ق َ ] (ع ص ) پیش آینده .گویند: هو قدوس بالسیف ؛ ای قدم به . (منتهی الارب ).
قدوس . [ ق ُدْ دو ] (اِخ ) مسکن سماوی خدا است . (کتاب مزامیر 102:19 و کتاب اشعیاء 63:15 مقابل مزامیر 36:14) (قاموس کتاب مقدس ). مسکن خدای تعالی در زمین یامحل بروز جلال و ظهور عظمت او تعالی برای قوم خود. (سفر خروج 15:13). گاهی از اوقات لفظ قدس تنها (کتاب مزامیر 63:2) یا به الحاق لفظ دیگر همچو یا محراب (مزامیر 28:2) یا کرسی (مزامیر 47:8) یا حدود که مقصودعموم اراضی موعوده باشد (مزامیر 78:54) یا شهرها (کتاب اشعیاء 64:10) یا خانه (کتاب اشعیاء 64:11) و خیمه جماعت و هیکل را قدس دنیائی گویند (رساله ٔ عبرانیان 9:1) تا معلوم شود که پاینده و برقرار نخواهند بود و نمونه ٔ قدس سماوی میباشند. (قاموس کتاب مقدس ).
قدوس . [ ق ُدْ دو ] (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . (منتهی الارب ). قدوس سبوح ، رب الملائکة و الروح . یکی ازصفات خدای تعالی است که مکتوب بازوهای قدوس او. (کتاب مزامیر 98:1 و کتاب اشعیاء 52:10). و «کلام قدوس او». (کتاب ارمیاء 23:9). و «روز مقدس من ». (کتاب اشعیاء 58:13). و «روح قدوس او». (کتاب اشعیاء 63:11). و«اسم قدوس من ». (کتاب عاموس 2:7). و «ذکر قدوس او».(کتاب مزامیر 30:4 و 97:12). و «به قدوسیت خود سوگند خوردم ». (کتاب مزامیر 89:35) (قاموس کتاب مقدس ).
قدوس . [ ق ُدْ دو ] (ع ص ) پاک . (منتهی الارب ). ای المنزه عن کل عیب و نقص .(ترتیب عادل ). || مبارک . (منتهی الارب ).
فرهنگ عمید
۲. (اسم، صفت ) از صفات و نام های خداوند.
دانشنامه عمومی
قدوس یکی از نام های خدا در قرآن است.
دانشنامه اسلامی
لفظ «قدوس» در قرآن دو بار به عنوان وصف خدا وارد شده است:
1. (هُوَ اللّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ المَلِکُ القُدُّوسُ السَّلامُ المُؤْمِنُ المُهَیْمِنُ العَزِیزُ الجَبّارُ المُتَکَبِّرُ سُبْحانَ اللّهِ عَمّا یُشْرِکُونَ).(حشر/23)
«او است خدایی که جز او خدا نیست، فرمانروای منزه و بی عیب، ایمنی بخش، حافظ و نگهبان، قدرتمند، خودمختار، بزرگوار، منزه است خدا از آنچه برای اوشریک قرار می دهند».
2. (یُسَبِّحُ للّهِ ما فِی السَّمواتِ وَ ما فِی الأَرْضِ المَلِکِ القُدُّوسِ العَزیزِ الحَکیمِ).(جمعه/1) 1 . همدانی، سید حسین، شرح اسماء حسنی، ص 86.
«تنزیه می کند خدا را آنچه در آسمانها و زمین است، فرمانروای منزه، قدرتمند وحکیم».
اکنون باید دید معنی قدوس چیست؟ با توجه به آیاتی که مشتقاتی از ماده این کلمه در آنها آمده می توان گفت: معنای آن پاکی از آلودگی های ظاهری و باطنی است چنان که می فرماید:
(إِذْ ناداهُ رَبّهُ بِالوادِ المُقَدَّسِ طُوی).(نازعات/16)