کلمه جو
صفحه اصلی

قهار


مترادف قهار : انتقام جو، بیدادگر، جابر، جبار، ستمگر، منتقم، ظالم، قاهر

فارسی به انگلیسی

avenger or subduer, epithet of God


very powerful, omnipotent


very powerful, omnipotent, avenger, subduer, avenger or subduer, epithet of god, deadly

deadly


فرهنگ اسم ها

اسم: قهار (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: qahhār) (فارسی: قَهار) (انگلیسی: ghahhar)
معنی: نیرومند، پرزور، از نامهای خداوند، ( در قدیم ) سلطه گر و غالب و چیره، از نام ها و صفات خداوند

(تلفظ: qahhār) (عربی) نیرومند ، پر زور ؛ (در قدیم) سلطه‌گر و غالب و چیره ؛ از نام‌ها و صفات خداوند .


مترادف و متضاد

انتقام‌جو، بیدادگر، جابر، جبار، ستمگر، منتقم، ظالم، قاهر


فرهنگ فارسی

بسیارچیره، سخت چیره وغالب، یکی ازنامهای خداوند
( صفت ) ۱ - چیره شونده سخت چیره : سلطان علائ الدین پادشاهی متهور جبار قهار و بی رحم بود ۲ - کینه توز انتقام جو ۳ - یکی از نامهای خدای تعالی .
صفتی است از صفات باریتعالی

فرهنگ معین

(قَ هّ ) [ ع . ] (ص . ) غالب ، پیروز.

لغت نامه دهخدا

قهار. [ ق َهَْ ها ] ( ع ص ) فعال است برای مبالغه. ( از اقرب الموارد ). سخت چیره. چیره شونده. ( آنندراج ). || کینه ورز.انتقامجو. ( فرهنگ فارسی معین ) ( از اقرب الموارد ).

قهار. [ ق َهَْ ها ] ( اِخ ) صفتی است از صفات باریتعالی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ).

قهار. [ ق َهَْ ها ] (اِخ ) صفتی است از صفات باریتعالی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).


قهار. [ ق َهَْ ها ] (ع ص ) فعال است برای مبالغه . (از اقرب الموارد). سخت چیره . چیره شونده . (آنندراج ). || کینه ورز.انتقامجو. (فرهنگ فارسی معین ) (از اقرب الموارد).


فرهنگ عمید

۱. متبحر، حرفه ای.
۲. قوی.
۳. (اسم، صفت ) از نام های باری تعالی.
۴. [قدیمی] چیره، غالب.
۵. (اسم، صفت ) [قدیمی] انتقام گیر.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از فرهنگ قرآن است
این اسم و صفت الهی صیغه مبالغه به معنای غلبه و برتری یافتن و خوار ساختن آمده است. این وصف در قرآن 6 بار آمده و در هر 6 مورد به عنوان وصف «الواحد» آمده است:
و «قاهر» نیز دو بار در قرآن آمده است:
فرهنگ قرآن، جلد 23، ص 564.

پیشنهاد کاربران

مقتدر

شکست ناپذیر

قدرتمند

پیروز


کلمات دیگر: