جهانتاب
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
اسم: جهانتاب (دختر) (فارسی) (تلفظ: jahan tab) (فارسی: جهانتاب) (انگلیسی: jahan tab)
معنی: روشنایی دهنده به جهان، روشن کننده عالم
معنی: روشنایی دهنده به جهان، روشن کننده عالم
فرهنگ فارسی
۱-( صفت ) نور دهنده بجهان تابنده بر عالم آفتاب جهانتاب . ۲- ( اسم ) ماه پنجم از ماههای ملکی .
لغت نامه دهخدا
جهانتاب. [ ج َ ] ( نف مرکب ) جهان تابنده. نوردهنده بجهان. فروغ بخشنده :
مگْزین در دونان چو بود صدر قناعت
منگر مه نخشب چو بود ماه جهانتاب.
ز یک شربتش خلق سیراب دید.
نیای خویشتن را دید در خواب
که گفت ای تازه خورشید جهانتاب.
مگْزین در دونان چو بود صدر قناعت
منگر مه نخشب چو بود ماه جهانتاب.
خاقانی.
چو در آب جام جهانتاب دیدز یک شربتش خلق سیراب دید.
نظامی.
|| کنایه از خورشید. ( آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ) : نیای خویشتن را دید در خواب
که گفت ای تازه خورشید جهانتاب.
نظامی.
|| ماه پنجم است از ماههای ملکی. ( برهان ) ( انجمن آرای ناصری ).فرهنگ عمید
تابنده و روشن کنندۀ جهان، عالم تاب: آفتاب جهان تاب.
پیشنهاد کاربران
یعنی قدرت ایمان
جهانتاب : آنچه به جهان نور و روشنایی میدهد، عالم تاب، نور دهندهی جهان. اسم جهانتاب موردتایید ثبت احوال کشور برای نامگذاری دختراست.
کلمات دیگر: