معنی: بنده خدای جاوید، بنده ی خدای جاوید، ( اَعلام ) عبدالباقی تبریزی خوشنویس معروف قرن هجری، ( عربی ) بنده ی جاوید ( خدایی )، ( در اعلام ) عبدالباقی تبریزی خوشنویس معروف قرن یازدهم ( هـق )، بنده پروردگار که باقی و پایدار است، نام خطاط معروف ایرانی در زمان شاه عباس صفوی
عبدالباقی
فرهنگ اسم ها
معنی: بنده خدای جاوید، بنده ی خدای جاوید، ( اَعلام ) عبدالباقی تبریزی خوشنویس معروف قرن هجری، ( عربی ) بنده ی جاوید ( خدایی )، ( در اعلام ) عبدالباقی تبریزی خوشنویس معروف قرن یازدهم ( هـق )، بنده پروردگار که باقی و پایدار است، نام خطاط معروف ایرانی در زمان شاه عباس صفوی
(تلفظ: abdolbāqi) (عربی) بندهی جاوید (خدایی)؛ (در اعلام) عبدالباقی تبریزی خوشنویس معروف قرن یازدهم (هـ.ق.)
فرهنگ فارسی
مواهبی ابن ابوالمواهب بن عبد الباقی الحنبلی الدمشقی از فضلائ بود و از تالیفات اوست نظم الشافیه در صرف و شرح آن ارجوزه در عروض وی بسال ۱٠۷۹ بدمشق متولد و در ۱۱۱۹ در گذشت
لغت نامه دهخدا
عبدالباقی. [ ع َ دُل ْ ]( اِخ ) نبیره شاه نعمت اﷲ ولی بود از اشعار اوست :
تا پریشان نشود کار بسامان نشود
شرط دور است که تا این نشود آن نشود.
( از مجالس النفائس ص 1137 ).
و رجوع شود به الذریعه ج 9 ص 124.
عبدالباقی. [ ع َ دُل ْ ] ( اِخ ) معروف به شیخ الاسلام از احفاد میرسیدی رضی و اهل تویسرکان است. او را دیوانی است شامل قصائد و غزلیات در حدود 700 بیت ، از اشعار او است :
ای یافته ز قدر تو هر بی بها بها
تشریف تو است بر قد هر نارسا رسا.
عبدالباقی. [ ع َ دُل ْ ] ( اِخ ) ابن احمد المعروف به ابن السمان. ادیب و از شعراء بود. مولد وی دمشق و ابتدا در زادگاه خود و بعد در مصر تحصیلات خود را بپایان رسانید. وی به بلاد ترک مسافرت و به دربار سلطان محمود عثمانی راه یافت و مقامی ارجمند احراز کرد از تألیفات اوست : شرح شواهد جامی و شرح اسماء الحسنی و مختصر التهذیب درمنطق و غیره. وی به سال 1055 هَ. ق. به دمشق متولدو در 1088 در قسطنطنیه درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالباقی. [ ع َ دُل ْ ] ( اِخ ) ابن احمد الموصلی. تألیفاتی دارداز جمله منظومه ای در نحو. وی به سال 1093 هَ. ق. در موصل متولد و در 1137 درگذشت. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالباقی. [ ع َ دُل ْ ] ( اِخ ) ابن حمزة الحسین الحداد، مکنی به ابوالفضل. وی در سال 425 هَ. ق. در بغداد متولد شد و به سال 493 هَ. ق. درگذشت. او را کتابی است به نام الایضاح در فرائض. ( از الاعلام زرکلی ).
عبدالباقی. [ ع َ دُل ْ ] ( اِخ ) ابن سلیمان بن احمد العمری الفاروقی الموصلی. از شعرا و مورخان است. در سال 1204 هَ. ق. در موصل متولد شد و ابتدا ولایت زادگاه خود یافت و بعد در بغداد از کارمندان حکومتی بود و به سال 1278 هَ. ق. در بغداد درگذشت. از تألیفات اوست : التریاق الفاروقی که دیوان شعر اوست ، نزهة الدهر فی تراجم فضلاء العصر، الباقیات الصالحات و غیره. ( از الاعلام زرکلی ). و رجوع به معجم المطبوعات ج 2 ص 269 شود.
عبدالباقی . [ ع َ دُل ْ ] (اِخ ) ابن احمد المعروف به ابن السمان . ادیب و از شعراء بود. مولد وی دمشق و ابتدا در زادگاه خود و بعد در مصر تحصیلات خود را بپایان رسانید. وی به بلاد ترک مسافرت و به دربار سلطان محمود عثمانی راه یافت و مقامی ارجمند احراز کرد از تألیفات اوست : شرح شواهد جامی و شرح اسماء الحسنی و مختصر التهذیب درمنطق و غیره . وی به سال 1055 هَ . ق . به دمشق متولدو در 1088 در قسطنطنیه درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
عبدالباقی . [ ع َ دُل ْ ] (اِخ ) ابن احمد الموصلی . تألیفاتی دارداز جمله منظومه ای در نحو. وی به سال 1093 هَ . ق . در موصل متولد و در 1137 درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
عبدالباقی . [ ع َ دُل ْ ] (اِخ ) ابن حمزة الحسین الحداد، مکنی به ابوالفضل . وی در سال 425 هَ . ق . در بغداد متولد شد و به سال 493 هَ . ق . درگذشت . او را کتابی است به نام الایضاح در فرائض . (از الاعلام زرکلی ).
عبدالباقی . [ ع َ دُل ْ ] (اِخ ) ابن سلیمان بن احمد العمری الفاروقی الموصلی . از شعرا و مورخان است . در سال 1204 هَ. ق . در موصل متولد شد و ابتدا ولایت زادگاه خود یافت و بعد در بغداد از کارمندان حکومتی بود و به سال 1278 هَ . ق . در بغداد درگذشت . از تألیفات اوست : التریاق الفاروقی که دیوان شعر اوست ، نزهة الدهر فی تراجم فضلاء العصر، الباقیات الصالحات و غیره . (از الاعلام زرکلی ). و رجوع به معجم المطبوعات ج 2 ص 269 شود.
عبدالباقی . [ ع َ دُل ْ ] (اِخ ) ابن عبدالباقی بن عبدالقادر البعلی الازهری الدمشقی مشهور به ابن فقیه فصة. به سال 1005 هَ . ق . در بعلبک متولد شد و به سال 1029 به مصر رفت و تحصیلات خود را در الازهر بپایان رسانید و به دمشق بازگشت و به سال 1071 هَ . ق . درگذشت . از تألیفات اوست : العین و الاثر فی عقائد اهل الاثر، و فیض الرزاق فی تهذیب الاخلاق . (از الاعلام زرکلی ).
عبدالباقی . [ ع َ دُل ْ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن علی الخزرجی مشهور به امام الاشرفیه ، وی مقدسی الاصل بود و منشاء و وفات او مصر بود. او را تصانیفی است از جمله روضة الاَّداب در چهار مجلد. الرمز فی شرح الکنز. او به سال 1078 هَ . ق . به مصر درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
عبدالباقی . [ ع َ دُل ْ ] (اِخ ) ابن عبدالمجیدبن عبداﷲ الیمنی المخزومی ملقب به تاج الدین . از فضلاء و ادباء و مورخان بود. در سال 680 در مکه متولد شد و به سال 743 هَ . ق . به مصر درگذشت . از تألیفات اوست : تاریخ النحاة و ذیل تاریخ ابن خلکان . (الاعلام زرکلی ). و رجوع به فوات الاعیان ج 1 ص 245 شود.
عبدالباقی . [ ع َ دُل ْ ] (اِخ ) ابن قانعبن مرزوق بن واثق الاموی ... از حفاظ حدیث و اصحاب رای بود و او راست کتاب فی معرفة الصحابة. وی به سال 266 هَ . ق . متولد و به سال 351 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
عبدالباقی . [ ع َ دُل ْ ] (اِخ ) از خطاطان معروف عصر شاه عباس کبیر و از اهالی تبریز بود. وی دانشمند تخلص می جست و به امر شاه عباس کتیبه ٔ مسجد جامع اصفهان را نوشت . از تألیفات او است : شرح بر نهج البلاغه به نام منهاج الولایه . وی به سال 1039 هَ . ق . درگذشت . (از فهرست سپهسالار ج 2 ص 131) (از الذریعه ج 7 ص 123).
عبدالباقی . [ ع َ دُل ْ ] (اِخ ) زرقانی بن یوسف بن احمد. فقیه مالکی بود. به سال 1020 هَ . ق . به مصر متولد و در 1099 درگذشت . از تألیفات اوست : شرح مختصرسیدی خلیل در فقه در چهار جزء. (از الاعلام زرکلی ).
عبدالباقی . [ ع َ دُل ْ ] (اِخ ) سرور نعیم . نویسنده ٔ مصری است که پس از پایان تحصیلات خود در الازهر قاهره متصدی روزنامه ٔ الافکار گردید و به اتهام تحریک علیه دولت بریتانیا به زندان افتاد و همانجا به مرض سل دچار و به سال 1347 هَ . ق . درگذشت . از تألیفات اوست : الاسلام ماضیه و حاضره . تنزیه القرآن الشریف عن التغییر و التحریف . (از الاعلام زرکلی ).
ای یافته ز قدر تو هر بی بها بها
تشریف تو است بر قد هر نارسا رسا.
(الذریعه ج 9 ص 123).
عبدالباقی . [ ع َ دُل ْ ] (اِخ ) مواهبی بن ابوالمواهب بن عبدالباقی الباقی الحنبلی الدمشقی . از فضلاء بود و از تألیفات اوست : نظم الشافیه در صرف و شرح آن ، ارجوزه ای در عروض . وی به سال 1079 به دمشق متولد و در 1119 هَ . ق . درگذشت . (از الاعلام زرکلی ).
عبدالباقی . [ ع َ دُل ْ ](اِخ ) نبیره ٔ شاه نعمت اﷲ ولی بود از اشعار اوست :
تا پریشان نشود کار بسامان نشود
شرط دور است که تا این نشود آن نشود.
(از مجالس النفائس ص 1137).
و رجوع شود به الذریعه ج 9 ص 124.
دانشنامه اسلامی
...