مترادف سیمین عذار : زیبارو، سپیدروی، سفیدچهره، سیم عذار
سیمین عذار
مترادف سیمین عذار : زیبارو، سپیدروی، سفیدچهره، سیم عذار
فرهنگ اسم ها
اسم: سیمین عذار (دختر) (فارسی) (تلفظ: s.-eezār) (فارسی: سيمينعِذار) (انگلیسی: simin-eezar)
معنی: سیمین عارض، سپید گونه، ( در قدیم ) ( به مجاز )، دارای چهره ی سفید و زیبا
معنی: سیمین عارض، سپید گونه، ( در قدیم ) ( به مجاز )، دارای چهره ی سفید و زیبا
(تلفظ: simin eezār) (در قدیم) (به مجاز) ، دارای چهرهی سفید و زیبا .
فرهنگ فارسی
( صفت ) سفید رخ زیبا روی .
سیمین عارض . سپیدگونه
سیمین عارض . سپیدگونه
لغت نامه دهخدا
سیمین عذار.[ ع ِ ] ( ص مرکب ) سیمین عارض. سپید گونه :
کزدر میدان او تا گوشه ایوان او
مرکب سیمین ستام است و بت سیمین عذار.
سرو بالایی شدی سیمین عذار.
کزدر میدان او تا گوشه ایوان او
مرکب سیمین ستام است و بت سیمین عذار.
فرخی.
مدتی بالا گرفتی تا بلوغ سرو بالایی شدی سیمین عذار.
سعدی.
رجوع به ماده قبل شود.فرهنگ عمید
کسی که چهرۀ سفید و زیبا دارد، زیباروی.
کلمات دیگر: