مترادف جاهد : پرتلاش، تلاشگر، جدی، ساعی، کوشا، مجد
متضاد جاهد : کاهل
برابر پارسی : واکوش ( هد )، واگذار کردن، واکوش، کوشنده
جاهد
مترادف جاهد : پرتلاش، تلاشگر، جدی، ساعی، کوشا، مجد
متضاد جاهد : کاهل
برابر پارسی : واکوش ( هد )، واگذار کردن، واکوش، کوشنده
فارسی به انگلیسی
فرهنگ اسم ها
اسم: جاهد (پسر) (عربی، فارسی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: jāhed) (فارسی: جاهد) (انگلیسی: jahed)
معنی: جهد کننده، کوشا، ساعی
معنی: جهد کننده، کوشا، ساعی
(تلفظ: jāhed) (عربی) جهد کننده ، کوشا ، ساعی .
مترادف و متضاد
ساعی، مشتاق، زحمت کش، کوشا، بلیغ، درس خوان، جاهد، کتاب خوان
پرتلاش، تلاشگر، جدی، ساعی، کوشا، مجد ≠ کاهل
فرهنگ فارسی
جهدکننده، کوشش کننده، کوشنده، کوشا
( اسم ) جهد کننده کوشنده ساعی .
( اسم ) جهد کننده کوشنده ساعی .
فرهنگ معین
(هِ ) [ ع . ] (اِفا. ) جهد کننده ، کوشا.
لغت نامه دهخدا
جاهد. [ هَِ ] ( ع ص ) آرزومند طعام و جز آن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). آرزوی طعام کننده. کوشنده. ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). ساعی ( سعی کننده ). کوشش نماینده. دارای جد و جهد. رنج بر. ( ناظم الاطباء ). کوشا.
- جهد جاهد ؛ برای مبالغه است مانند شعر شاعر و لیل لائل. یعنی کوشش بسیار. ( از ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ).
- جهد جاهد ؛ برای مبالغه است مانند شعر شاعر و لیل لائل. یعنی کوشش بسیار. ( از ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ).
فرهنگ عمید
جهدکننده، کوشش کننده، کوشنده، کوشا.
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] معنی جَاهَدَ: جهاد کرد(کلمه جهاد به معنای بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بیشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق میشود )
معنی جَاهِدِ: جهاد کن(کلمه جهاد به معنای بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بیشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق میشود )
ریشه کلمه:
جهد (۴۱ بار)
معنی جَاهِدِ: جهاد کن(کلمه جهاد به معنای بذل جهد و کوشش در دفع دشمن است و بیشتر بر مدافعه به جنگ اطلاق میشود )
ریشه کلمه:
جهد (۴۱ بار)
wikialkb: جَاهِد
جدول کلمات
کوشا
پیشنهاد کاربران
بسیار تلاش گر. . . از جهد به معنای تلاش و کوشش میاد و جاهد یعنی کسی که تلاش و کوشش میکنه
جهاد و تلاش کرد
کلمات دیگر: